سراشیبی
در سراشیبی که نامش زندگیست با همه ی سختیها و ناملایمت های آن باید دست و پنجه نرم کرد و با خوشی وناخوشی آن باید ساخت تا زنده هستیم و باید هر لحظه ی زندگیمان را شاکر خداوند باشیم از زمانهای قدیم به این
صورت بوده با کم و زیاد آن باید ساخت در گوشه ای از اطاق می نشینم و به گذشته فکر می کنم می بینم که چه
سختیهایی را پدر و مادر من کشیدند تا اینکه ما را بزرگ کردند و به ثمر رساندند . با ایثارشان و با همدلی .
یکرنگی . صداقت . پاکی و از همه مهمتر سازش بود و در کنارش آرامش .آرامش در زندگی حرف اول را میزند اگر
آرامش نباشد آن زندگی هیچ ارزشی ندارد با همه ی مشکلات زندگی باید ساخت و سازش کرد مگر ما چند بار
بدنیا می آیم و چند با از دنیا می رویم آیا بیش از یک بار هست ؟ هر قدر زندگی را آسانتر بگیریم به نفع خودمان
است امروزه همه هستند که چشم و هم چشمی کنند یعنی به مد رفتار کنند . این همه ناسازگاری و این همه
طلاق ها برای چیست اگر کمی ایمان باشد هرگز چنین اتفاقی نمی افتد بازار زندگیمان را آشفته نکنیم و به دیگران
هم اجازه ندهیم که دخالت در زندگی ما بکنند
نویسنده : معصومه عرفانی
بخش داستان کوتاه | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو
برچسب ها: داستان کوتاه