شماره ٣١٦: حال من از نظر یار نهان می دارند
حــال مــن از نـظــر یـار نـهـان مــی دارنـد | خـبــر مـرگ ز بـیـمـار نـهـان مـی دارنـد |
دردمــنـدان کــه ز درد دگــران داغ شــونـد | درد خـود را ز پـرسـتـار نهان مـی دارند |
صـبـر بـر زخـم زبـان کـن اگـر از اهل دلـی | غـنچـه را در بـغـل خـار نهان مـی دارند |
دوربــیـنــان کــه ز غــمــازی راز آگــاهـنــد | راز خـود از در و دیـوار نـهـان مـی دارنـد |
چـاک چون غنچه شود سینه جـمعی آخر | که بـه دل خـرده اسـرار نهان می دارند |
بـی نیازسـت ز پـوشش سر اربـاب جـنون | سر بـی مغز بـه دستار نهان می دارند |
قـــدردانـــان بـــلـــا از نـــظـــر بـــیـــدردان | خار را چون گل بی خار نهان می دارند |
هیچ کس را خبری نیست ازان موی میان | کـافـران رشـتــه زنـار نـهـان مـی دارنـد |
پـرده از روی سخـن پـیش سیه دل مگشا | چــهـره از آیـنـه تــار نـهـان مــی دارنـد |
سـخـت جـانـان صـدف گـوهر اسـرار دلـند | لعـل در سـینه کـهسـار نهان می دارند |
عشق را ساده دلانی که بـپوشند به صبر | شعله در زلف شب تـار نهان می دارند |
روی مـقـصـود نـبــیـنـنـد گـروهـی صــائب | کـه گـل از مرغ گـرفـتـار نهان می دارند |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج