كودكي سوخت در آتش به فغان، هيچ نگفت(ناصر فیض)
|
بي سايه مرا آن نور، با خويش كجا مي برد(محمد علی بهمنی)
|
كبوترها، كبوترها، به دلجويي از آن بالا(فاطمه راکعی)
|
روزي كه راه آسمان را باز كردند گلبانگ هجرت را طنين انداز كردند (سید محمد طباطبایی)
|
خدايا دلم تنگ ياران شده چو باغي كه دور از بهاران شده (محمد نعیمی)
|
صبح تا شب بي قرار شب دو چشم اشكبار(رضا خورشیدفر)
|
بيا اي دوست چون چمران بميريم چو او پروانه سا ، سوزان بميريم(محمد رضا «حميد»مصطفي زاده)
|
تابيدي از اوج افق(محسن صالحي حاجي آبادي)
|
موشک کاغذی بلند شد و پدرم را به اشتباه انداخت (محمّد حسین ملکیان)
|
جريان گرفت در ريه ات قحطي نفس(زهرا سادات ضرابي)
|
اي شاخه ها! دوباره كبوتر مي آورند(نعمت الله شمسي پور)
|
عشق، آن روزهاي كه آبي بود، در مسير هواي باراني(نعمت الله شمسي پور)
|
برگشته است از سفر، اقيانوس(اكرم السادات هاشمي پور)
|
آري انگار آسمان، تنهاي اتنهاي مانده است (صديقه سادات امير عطايي)
|
آه! اي درخت زخمي زيتون بلند شو(احمد رضا عبادي)
|
در روزگاري چنين سرد، اي مرد، آخرين مرد!(شيرين خسروي)
|
ريشه در خاك زد و سخت به زنجيرش كرد (شيرين خسروي)
|
برداشت چفيه را به آرامي، در ازدحام خاطره ها گم شد (ميثم حميدي)
|
خانه پیرزن ته کوچه(سید حمیدرضا برقعی)
|
رقص رقصي بي امان ، درهاي و هوي آتش است( فاطمه عبدالعظيي)
|