فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 1 اردیبهشت 1403

غزل آرامش – آرامش ســـرخ

آرامش ســـرخ
شعرم تب تندى ست كه درمان شدنى نيست
ابرى ست كه مى غرّد و باران شدنى نيست

سخت است كه بر دار خودت شعر ببافى
فرياد، بدون نَفَس آسان شدنى نيست

حوا بشوى، ميوه ى ممنوعه ى خاكى
_يكبار خطا كردى و جبران شدنى نيست‌!_

همخانه ى ديرين سكوت است زبانت
آرامش سرخى ست كه طوفان شدنى نيست

هر قدر بگويند كه سرفصل گناهى
اعجاز سرانگشت تو كتمان شدنى نيست

دشتى كه دلش همدم بابونه و لاله ست
با دغدغه ى تير، بيابان شدنى نيست

دروازه ى روياست شب روشن چشمت
كاخى كه نمى سوزد و ويران شدنى نيست

در جنگ دل و عقل، فنا مى شوى اما
سرباز كفن پوش، پشيمان شدنى نيست…

شاعر غزل آرامش

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو