“بچه بازیست مگر عشق؟ جگر میخواهد”
راه سختیست همه جان و دل سر می خواهد
عشق یعنی بشوی محو یکی تا به ابد
گوش در وازه به جایِ همه در می خواهد
بخدا یک ره پر پیچ خمی دارد عشق
می خوری خون جگر مرد سفر می خواهد
کاش می شد که بدانی که چه دردی دارم
دل بیچاره خدا شور دگر می خواهد
چون که آغاز کنی عشق شوی قربانی
“مثل جلاد پس از خاتمه سر می خواهد”
سرگشته
شاعر سهراب عرب زاده.سرگشته.
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو