در چشم تو انگار که جادوی نهانیست
بالای دو جادوگر زیبات کمانیست
بالای دو جادوگر زیبات کمانیست
من باز تو را دیدم و زنجیر بریدم
این دل به برت هیئت زنجیر زنانیست
گل می شود آنگاه که نام تو بیاید
گر خار مغیلانی و گر تیغ و سنانیست
در لوت اگر تشنه ای از عشق تو گوید
آنگاه ببیند که برش رود روانیست
این قول نه اغراق و نه ایما و اشارست
عاشق نشوی هیچ ندانی چه جهانیست
عاشق شده ام ، شعر و غزل نیست نمادش
این موی سفیدست که در اوج جوانیست
امروز که دور از تو و بی تاب و توانم
درمان دل غمزده آواز بنانیست
شاعر مسلم شهاوند
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو