مـــردان خـــدا پـــرده پـــنـــدار دریــدنــدیعـنـی هـمـه جـا غـیر خـدا یـار نـدیـدنـدهر دسـت که دادند از آن دست گرفتـندهر نکتـه که گفتـند همان نکتـه…
مـــردان خـــدا پـــرده پـــنـــدار دریــدنــد | یعـنـی هـمـه جـا غـیر خـدا یـار نـدیـدنـد |
هر دسـت که دادند از آن دست گرفتـند | هر نکتـه که گفتـند همان نکتـه شنیدند |
یک طـایفـه را بـهر مـکـافـات سـرشـتـند | یک سـلـسـلـه را بـهر مـلـاقـات گـزیدنـد |
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند | یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند |
جـمـعـی بـه در پـیـر خـرابــات خـرابــنـد | قـومـی بـه بـر شـیـخ مـنـاجـات مـریدنـد |
یک جـمع نکوشـیده رسـیدند بـه مقصد | یک قـوم دویدنـد و بـه مـقـصـد نرسـیدند |
فـــریــاد کــه در رهــگــذر آدم خـــاکــی | بـس دانه فشاندند و بـسـی دام تـنیدند |
همت طـلب از بـاطـن پـیران سـحـرخـیز | زیـرا کـه یکـی را ز دو عـالـم طـلـبـیـدنـد |
زنـهـار مـزن دسـت بــه دامـان گـروهـی | کـز حـق بـبـریدنـد و بـه بـاطـل گـرویدنـد |
چـون خـلـق درآیـنـد بـه بـازار حـقـیـقـت | تـرسـم نفـروشـند متـاعـی کـه خـریدند |
کوتـاه نظر غافل از آن سـرو بـلند اسـت | کـاین جـامـه بـه اندازه هر کـس نبـریدند |
مـرغـان نـظـربـاز سـبـک سـیـر فـروغـی | از دام گــه خــاک بــر افــلــاک پــریـدنــد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج