فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 31 فروردین 1403

ای از حیای لعل لبت آب گشته می

ای از حـیـای لـعـل لـبــت آب گـشـتــه مـیخورشید پیش آتش روی تو کرده خویدر مـصـر تــا حـکـایـت لـعـل تــو گـفـتــه انـددر آتـشـسـت شکر مصری بـسـان نیشـ…

ای از حـیـای لـعـل لـبــت آب گـشـتــه مـیخورشید پیش آتش روی تو کرده خوی
در مـصـر تــا حـکـایـت لـعـل تــو گـفـتــه انـددر آتـشـسـت شکر مصری بـسـان نی
شـور تــو در سـر مـن شـوریـده تــا بــچــنـدداغ تـو بـر دل من دلخـسـتـه تـا بـکـی
در آرزوی لـعــل تــو بــیـنـم کــه هـر نـفــسجانم چو جام می بـه لب آید هزار پـی
صبحست و ما چو نرگس مست تو در خمارقم واسـقنا المدامة بـالصـبـح یا صـبـی
دلرا که همچـو تـیر بـرون شـد ز شسـت ماسـوی کـمـان ابــرویـت آورده ایـم پــی
از مـا گـمـان مـبــر کـه تــوانـی شـدن جــدازانـرو کـه آفــتــاب نـگـردد جــدا ز فــی
مـجـنـون گـرش بـخـیـمـه لـیـلـی دهـنـد راهتـا بـاشـدش حـیات نـیاید بـرون ز حـی
گـل را چـه غـم ز زاری بـلـبـل کـه در چـمـناو را هزار عـاشـق زارسـت همچـو وی
خـواجـو بـوقـت صـبـح قـدح کـش که آفـتـابمـانـنـد ذره رقـص کـنـد از نـشـاط مـی

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج