فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 اردیبهشت 1403

شماره ٩٢: چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟

چـه خـیال اسـت کـه دیوانه و شـیدا نـشـویم؟بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویمعـشـق ما را پـی کاری بـه جـهان آورده اسـتادب این اسـت که مشـغول تـماشـا نشو…

چـه خـیال اسـت کـه دیوانه و شـیدا نـشـویم؟بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویم
عـشـق ما را پـی کاری بـه جـهان آورده اسـتادب این اسـت که مشـغول تـماشـا نشویم
پـــــرده راز بـــــود حـــــرف دلـــــیــــرانــــه زدنبــا تـو گـسـتـاخ ازانـیـم کـه رسـوا نـشـویـم
خــون بــر هـم زدن اوقـات بــزرگـان هـدرســتبـی حـجـابـانه چـو سـیلاب بـه دریا نشـویم
عیش ما چـون سر ناخـن بـه گشاد گره اسـتتـا نیفـتـد بـه گـره کـار کـسـی، وا نشـویم!
پــای پــر آبــلـه بــاشــد صــدف بــحــر ســراببـهـتـر آن اسـت پـی عـشـوه دنـیـا نـشـویم
این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفتتـا سـر شـیـشـه مـی وا نـشـود وانـشـویم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج