فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 7 اردیبهشت 1403

تنگه

صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور گرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشت ای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور تو عجب تن…

صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شور
گرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور
از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشت
ای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور
تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور
در فروبند برین معرکه که کآن طبل تهی
گوش گیتی همه کر کرد ز غوغای غرور
تیز برخیز ازین مجلس و بگریز چو باد
تا غباری ننشیند به تو از اهل قبور
مرگ می بارد ازین دایره ی عجز و عزا
شو به میخانه که آنجا همه سورست و سرور
شعله ای برکش و برخیز ز خاکستر خویش
زان که تا پاک نسوزی نرسی سایه به نور

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج