از بس كه شنيدم تب سوختنت را(علي خالقي)
عنوان : تب سوختن
شاعر : علي خالقي
از بس كه شنيدم تب سوختنت را
از باد گرفتيم، سراغ بدنت را
يعقوب به يعقوب، در آغوش كشيديم
اندوه شفا بخش تو و پيرهنت را
اين خاك ترك خورده كه خو كرده به پاييز
يك بار گلستان شده گل هاي تنت را
دردا كه كلاغان به تماشا بنشينند
پروانه ي من! در شط خون، پر زدنت را
يك رود ستاره ست كه جاري شده بر خاك
وا كرده كسي گوشه ي سرخ كفنت را
اين باد چرا بوي پر سوخته مي داد
وقتي خبر آورد كبوتر شدنت را
منبع : كتاب از هشت بهار سرخ مجموعه شعر دفاع مقدس استان قم