ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله

ای خـوشه چـین سنبـل پـرچـینت سنبـلهوی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسلهوی تیر چشم مست تـو پـیوستـه در کمانوی آفـتـاب روی تـو طـالع ز سـنبـلهبــازار لـالـه ب…

ای خـوشه چـین سنبـل پـرچـینت سنبـله وی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسله
وی تیر چشم مست تـو پـیوستـه در کمان وی آفـتـاب روی تـو طـالع ز سـنبـله
بــازار لـالـه بــشــکـن و مـقــدار گـل بــبــر بـرلاله زن گـلاله و بـرگل فـکـن کـله
در ده شـراب روشـن و در تـیـره شـب مـرا از عکس جـام بـاده بـرافروز مشـعله
فـصـل بــهـار و مـوسـم نـوروز خــوش بــود در سر نوای بـلبـل و در دست بلبله
گل جامه چاک کرده و نرگس فتاده مست وز عـندلیب در چـمن افتـاده غـلغـله
در وادی فــراق چـــو خـــواجـــو قــدم زنــد از خـون دل گـیاش بـروید ز مـرحـلـه

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج