بيا اي دوست چون چمران بميريم چو او پروانه سا ، سوزان بميريم(محمد رضا «حميد»مصطفي زاده)
بيا اي دوست چون چمران بميريم چو او پروانه سا ، سوزان بميريم(محمد رضا «حميد»مصطفي زاده)
بيا اي دوست چون چمران بميريم چو او پروانه سا ، سوزان بميريم بيا ققنوس قاف عشق باشيم و شمع محفل مستان بميريم چو او در مسلخ عشق الهي به خون خويشتن غلطان بميريم بيا از جان و تن گرديم فارغ به عشق وصلت جانان بميريم چو چمران با دو بال علم و ايمان به اوج قله ي عرفان بميريم بيا در وادي خونو شهادت چو گمانان بي عنوان بميريم گهي در صور و صيدا، گه شتيلا گهي در عرصه ي جولان بميريم گهي در پاوه، گاه در مريوان گهي چو لاله در بستان بميريم بيا تا در كوير عشق و ايثار مثال قطره ي باران بميريم بيا تا در مناي عشق و دلبر چو او يحيي صفت ، خندان بميريم به شب ها مست و مدهوش عبادت چو شيران، روزها غران بميريم «حميد » ار بود پايت لنگ آنروز بيا امروز در لبنان بميريم تعهد را عجين كن با تخصص بيا مردانه در ميدان بميريم