حکایت در این معنی

یـکـی قـطـره بــاران ز ابـری چـکـیـدخجـل شد چـو پـنهای دریا بـدیدکه جایی که دریاست من کیستم؟گر او هست حقا که من نیستمچـو خود را بـه چـشم حـقارت بـدیدص…

یـکـی قـطـره بــاران ز ابـری چـکـیـد خجـل شد چـو پـنهای دریا بـدید
که جایی که دریاست من کیستم؟ گر او هست حقا که من نیستم
چـو خود را بـه چـشم حـقارت بـدید صدف در کنارش بـه جـان پـرورید
سـپـهـرش بـه جـایی رسـانـیـد کـار کــه شــد نـامــور لؤلؤ شــاهـوار
بـلندی از آن یافـت کـو پـسـت شـد در نیستی کوفت تـا هست شد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج