حکایت (١٩)

آورده اند که نوشیروان عادل را در شکارگاهی صیدی کباب کردند و نمک نبود، غلامی بروستار رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک بقیمت بستان تا رسمی نشود و ده خر…

آورده اند که نوشیروان عادل را در شکارگاهی صیدی کباب کردند و نمک نبود، غلامی بروستار رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک بقیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد.
گفتند: از این قدر چه خلل زاید؟ گفت: بنیاد ظلم در جهان اول اندکی بوده است هر که آمد بر او مزیدی کرد تا بدین غایت رسیده
اگـر ز بـاغ رعـیت ملـک خـورد سـیبـی بـرآورند غـلامان او درخـت از بـیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد زنند لشکریانش هزار مرغ بسیخ

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج