شـنیدم کـه دینـاری از مـفـلـسـیبیفتاد و مسکین بـجستش بسیبــه آخــر سـر نـاامـیـدی بــتــافـتیکـی دیگـرش ناطـلب کـرده یافـتبـه بـدبـخـتـی و نیکـبـخـتـی…
شـنیدم کـه دینـاری از مـفـلـسـی | بیفتاد و مسکین بـجستش بسی |
بــه آخــر سـر نـاامـیـدی بــتــافـت | یکـی دیگـرش ناطـلب کـرده یافـت |
بـه بـدبـخـتـی و نیکـبـخـتـی قـلـم | برفته ست و ما همچنان در شکم |
نه روزی به سرپنجگی می خورند | کـه سـر پـنجـگان تـنگ روزی تـرند |
بـسـا چـاره دانا بـسـخـتـی بـمـرد | کـه بـیچـاره گـوی سـلـامـت بـبـرد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج