طـبـیبـی پـری چـهره در مرو بـودکـه در بــاغ دل قـامـتـش سـرو بـودنـه از درد دلـهـای ریشـش خـبـرنه از چـشم بـیمار خـویشش خـبـرحـکـایت کـنـد دردمـنـدی غ…
طـبـیبـی پـری چـهره در مرو بـود | کـه در بــاغ دل قـامـتـش سـرو بـود |
نـه از درد دلـهـای ریشـش خـبـر | نه از چـشم بـیمار خـویشش خـبـر |
حـکـایت کـنـد دردمـنـدی غـریـب | که خوش بود چندی سرم با طبیب |
نمی خواستم تندرستی خویش | کـه دیگـر نـیـاید طـبـیـبـم بـه پـیش |
بــســا عـقـل زورآور چــیـردسـت | که سودای عشقش کند زیردسـت |
چـو سـودا خـرد را بـمالـید گـوش | نــیــارد دگــر ســـر بـــرآورد هــوش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج