ما عاشق بوديم(مجتبي تو نه اي)
عنوان : زخم و ظفر
شاعر : مجتبي تو نه اي
ما عاشق بوديم
ما غريبان
عاشق بوديم
در زمانه ي زخم و ظفر
به جستجوي غربت خود بوديم
در شب فانوس
كه چشمه ها ستاره مي شدند
و مردمان شبانه نجوا
به تماشاي آسمان قامت مي افراشتند
ما عاشق بوديم
روزگاراني
كه مرگ را صدا مي زديم
از حنجره ي آوازهاي سبز
*
حالي
در خاطرات خون
و جنون
گام مي زنيم
در خاطرات خسته ي مرداني
كه بر اسرار آسمان
پيچيدند
مردان روشن خورشيد
كه در آشوب ظلمت چيره
ايمان خفته ي انسان را
به سامان صبح
رساندند
*
هنوز جاري اند
سيلاب خاطرات خون و خطر
و من غرق مي شوم
در ياد آنان كه با جان
به پشيواز سحر رفتند
و مي گريم
از التهاب اين سؤال :
كه آيا جهان
ارمغان زخم جوانمردان را
با چشم هاي عاشقي مي نگرد ؟!
منبع : كتاب از هشت بهار سرخ مجموعه شعر دفاع مقدس استان قم