به باغ همسفران
صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می
خانه » کتابخانه » کتابخانه دیجیتال » کتاب های شاعران » سهراب سپهری » زندگی خوابها،سهراب سپهری
صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می
سایه دراز لنگر ساعت روی بیابان بی پایان در نوسان بود می آمد می رفت می آمد می رفت و
شب را نوشیده ام و بر این شاخه های شکسته می گریم مرا تنها گذار ای چشم تبدار سرگردان مرا
روی علف ها چکیده ام من شبنم خواب آلود یک ستاره ام که روی علف های تاریکی چکیده ام جایم
مرغ مهتاب می خواند ابری در اتاقم میگرید گلهای چشم پشیمانی می شکفد درتابوت پنجره ام پیکر مشرق می لولد
دم غروب میان حضور خسته اشیا نگاه منتظری حجم وقت را می دید و روی میز هیاهوی چند میوه نوبر
ای شور ای قدیم نزدیک دورها وقت لطیف شن کنون هبوط رنگ از آب ها به بعد هم سطر هم
امشب در یک خواب عجیب رو به سمت کلمات باز خواهد شد باد چیزی خواهد گفت سیب خواهد افتاد روی
در باغی رها شده بودم نوری بیرنگ و سبک بر من می وزید ایا من خود بدین باغ آمده بودم
مرداب اتاقم کدر شده بود و من زمزمه خون را در رگهایم می شنیدم زندگی ام در تاریکی ژرفی می
پایگاه خبری شاعر خانه شاعران ایران در حوزه شعر ،داستان ، زبان و ادبیات فارسی از سال 1382 در جهت نشر آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان شروع به فعالیت کرده است.