دیداری یک سویه
وقتی که آمدی بی آشتی پلنگ وقتی که چشمهای تو می گردید با آشنا به مهربانی و بیگانه را به
خانه » کتابخانه » کتابخانه دیجیتال » کتاب های شاعران » سیاوش کسرایی » به سرخی آتش به طعم دود،، سیاوش کسرایی
وقتی که آمدی بی آشتی پلنگ وقتی که چشمهای تو می گردید با آشنا به مهربانی و بیگانه را به
آنان به مرگ وام ندارند آنان که زندگی را لاجرعه سر کشیدند آنان که ترس را تا پشت مرزهای زمان
خوابم نمی برد گوشم فرودگاه صداهای بی صداست باور نمی کنی اما من پچ پچ غمین تصاویر عشق را محبوس
به قعر شب سفری می کنیم در تابوت هوا بد است تنفس شدید جنبش کم و بوی سوختگی بوی آتشی
مثل آب مثل آب خوردنی سنگ های پایه را به باد می دهند اختران تشنه را به چاههای خشک می
عطر طراوت بود باران آغوش خالی بود خاک پاک دامان اما ستوه از دست بسته اما فغان از پای دربند
پنداشتند خام کز سرگشتگان که پی ببرند و سوختند من آخرین درختم از سلاله جنگل آنان که بر بهار تبر
دیر کردی و سحر بیدار است با من شب زده برخاستنت را پویان دیر کردی و سحر قامت افراخته در
با چهره تو دمسازم کنون که می نویسم کنون که خون نه ستاره عاشق را فریاد می کنم کنون که
پایگاه خبری شاعر خانه شاعران ایران در حوزه شعر ،داستان ، زبان و ادبیات فارسی از سال 1382 در جهت نشر آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان شروع به فعالیت کرده است.