مرمر بوده ها،سیمین بهبهانی

شب

شب چون هوای بوسه و آغوش می کنی دزدانه جام یاد مرا نوش می کنی عریان ز راه می رسم

ادامه مطلب »

دیوانگی

یارب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم هجرش دهم زجرش دهم، خوارش کنم زارش کنم از بوسه های آتشین،

ادامه مطلب »

پیچک

آن یار که چون پیچک، پیوند به ما بسته بر شاخه ی ارزانم، صد بند بلا بسته زین بند گریزانم،

ادامه مطلب »

موج خیز

باور نداشتم که چنین واگذاریم در موج خیز ِ حادثه، تنها گذاریم آمد بهار و عید گذشت و نخواستی یک

ادامه مطلب »