دید
کودک من کودک مسکین از برای تو دردهایی کور چشم می پاید در شکیب انتظار سالهای دور وینک اینجا من
خانه » کتابخانه » کتابخانه دیجیتال » کتاب های شاعران » هوشنگ ابتهاج » شبگیر،، هوشنگ ابتهاج
کودک من کودک مسکین از برای تو دردهایی کور چشم می پاید در شکیب انتظار سالهای دور وینک اینجا من
بگشاییم کفتران را بال بفروزیم شعله بر سر کوه بسراییم شادمانه سرود وین چنین با هزار گونه شکوه مهرگان را
در بگشایید شوع بیارید عود بسوزید پرده به یکسو زنید از رخ مهتاب شاید این از غبار راه رسیده آن
جنبش گهواره نغمه لالایی ریزش چشمه شیر به لب غنچه تر پرپر پروانه جیک جیک گنجشک تابش چشم شناخت تپش
در نهفت پرده شب دختر خورشید نرم می بافد دامن رقاصه صبح طلایی را وز نهانگاهِ سیاه خویش می سراید
پرده افتاد آزار شبگیر ای فردا مهرگان نو دید دختر خورشید صلح شاید غروب ناقوس بر سواد سنگ فرش راه
دیراست گالیا در گوش من فسانه دلدادگی مخوان دیگر ز من ترانه شوریدگی مخواه دیر است گالیا! به ره افتاد
مرگ در هر حالتی تلخ است اما من دوستتر دارم که چون از ره در اید مرگ درشبی آرام چون
پایگاه خبری شاعر خانه شاعران ایران در حوزه شعر ،داستان ، زبان و ادبیات فارسی از سال 1382 در جهت نشر آثار شاعران و نویسندگان فارسی زبان شروع به فعالیت کرده است.