فرید (علی) دیری هستم، متولد 76/1/12؛ فارق التحصیل رشتهی فرش از دانشگاه هنر؛ علاقهی اصلی من به فلسفه، ادبیات، و نقد هست که در این بین از نوجوانی به شعر نوشتن، فیلمنامهنویسی، و داستاننویسی دست زدم، اما مدتی هست که بر روی مطالعهی اشعار و شعر نوشتن کردهام.
1کتابها را میستایم، راهروها را میپیمایم، تا دروازههای حضور عشق تو را بیابم!
نشانِ لایِ کدام کتابیست آغوشِ تنهایی تو؟ ۹۸/۹/۳
2 در آسمان گور دریچههای خیال تنها ستارههای بختِ من است که نگاهِ خیرهی قلبِ تو راهِ نجاتی از آن ندارد! ۹۸/۱۱/۲۷
با گفتن تو را من دوست چون دارم عشق آغاز شد
و با گفتن تو را چون دوست من دارم عشق تمام شد ۹۸/۷/۲۶
4 تو را میخواهم برای مستی با لبخندهایی از اعماق هستی که با دلی سیر در چشمانت فرو روم، و نگاه خویش را از من بربایی تا من نیز توان آن را نداشته باشم که در تو خیره بمانم، و چشم های خویش را دخیلی در دستان تو بندم، و با نگاه خویش تو را نوازش نمایم، دستان تو را در دستان خویش قرار دهم، و تو نیز دستانم را فشار دهی، و من نیز جاخورده بگویم چه دستان نیرومندی داری!
آنگاه دستانت را بالا بیاورم، و محکم بوسهبارانشان کنم، و تو را در آغوش بگیرم تا تمامی توفانهای حیاتم را ساحل کنی!