فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 31 فروردین 1403

امیروحیدی

تصویر تست
تصویر تست

امیر وحیدی

 امیروحیدی
متولد 1361 صادره از تهران
تحصیلات: کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران مرکزی
سابقه 15 سال سرودن شعر در قالب های غزل- مثنوی- چهارپاره- سپید
آشنایی با موسیقی و تدریس موسیقی
و کتابی تا کنون چاپ نکرده ام

 

مرا به ياد بياور كه زار گريه كنم
به شوق آمدنت بى قرار، گريه كنم
مرا به نام خودت با غزل صدايم كن
كه من به نام خودم انتظار، گريه كنم
مسيرِ آمدنت را چقدر دوره كنم؟!
چقدر جان بِكٓنٓم؟!…بى مزار، گريه كنم
چگونه رد شوم از روزهاى بعد از تو؟
چگونه پٓر بكشم؟!… بى حصار، گريه كنم
چقدر خواب تبر؟! زخم هاى پى در پى
به شوق تازه شدن در بهار، گريه كنم
چقدر سازِ مخالف شوم به هر بزمى؟
به زخمه هاى غم انگيز تار، گريه كنم
و باز مثل غزل هاى نيمه كاره ى خود
نٓفٓس بگيرم و قبل از فرار، گريه كنم
غروب ها بنشينم درون خود، تنها
غريب و بى كس و بى غمگسار، گريه كنم
دوباره مصرع آخِر، دلم گرفته عزيز
بيا كه تا لبِ ريل و قطار، گريه كنم

2

غروب بود و زنی بی قرار، گُم می شد
میان کوچه کسی در غبار، گم می شد
چقدر آمدنت دیر می کند این بار!!
واسب قصه ی ما، بی سوار، گم می شد
میان ماندن و رفتن، دو بیت… فاصله بود
و بیت بعد… که قبل از فرار، گم می شد
تمام خاطره ها را، شمُرد و بعد از آن
شبیه خاطره ای بی مَزار، گم می شد
چقدر قافیه گم شد در آن سکوت غریب!!
به روی دامن سرخش، انار، گم می شد
نوشت پشتِ دو تا پلک های بارانی
و ذره ذره تنش روی دار، گم می شد
تبر گرفته به دوش و عجیب می آمد!
و در برابر چشمش، بهار، گم می شد
سرود یک غزل از روزهای دلتنگی
میان هِق هِق و شعرش، سه تار، گم می شد
کجاست مردی فردین و داش آکُل ها؟!!
که پهلوان تو در لاله زار، گم می شد
به ذهنِ تیر و کمان ها گذر نکرد آن روز
غزال خسته که قبل از شکار، گم می شد
تمام قافیه ها را گذاشت در چمدان
که قبل مصرع آخِر، قَطار، گم می شد…