جابر ترمک
ترسم از زلزلــــــــه ای نیست بیا برگردیم
در دل من گلـــــــــه ای نیست بیا برگردیم
از همـــان راه که رفتیم از این شهر قریب
ظاهرن فاصلـــــــــه ای نیست بیا برگردیم
جاده در تیر رس صاعقــــــــــــه ها افتاده
باز هم مسئله ای نیست بیــــــــــا برگردیم
اسب را زین کن و شیپور سفــــر را بنواز
دشت را قافله ای نیست بیــــــــــا برگردیم
غزل از شوق نگاهت متولـــــــد شده است
شهر را حوصلـــــــه ای نیست بیا برگردیم
ایل آمــــــــــــاده ی کوچ است اگر برگردد
فرصت هلهلـــــــــــه ای نیست بیا برگردیم
جابر ترمک
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران