فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 اردیبهشت 1403

درس دوم چگونه وزن یک شعر را تعیین می کنیم؟

مدرس:

سعید سلطانی طارمی

درس دوم

· چگونه وزن یک شعر را تعیین می کنیم؟

 

در تعیین وزن یک شعر باید اصول زیر را با دقت به کار برد:

– درست خواندن و درست نوشتن .

– تقطیع هجایی ( تقسیم شعر به هجاهای تشکیل دهنده اش )

– تقطیع به ارکان .

– اختیارات شاعری

و ما بتدریج به تک تک اینها خواهیم پرداخت و پس از این که آموختیم چگونه می توان به صورت نوشتاری و به تدریج شنیداری به وزن یک شعر پی برد و آن را نامگذاری کرد، به عروض نیمایی خواهیم پرداخت و موارد قابل توجهی را که در آن هست توضیح خواهیم داد.

۱- درست خواندن و درست نوشتن

برای تعیین وزن یک شعر، نخستین قدم آن است که شعر را درست و فصیح بخوانیم و در این خواندن باید توجه داشته باشیم که خط فارسی ما را دچار اشتباه نکند. به بیت زیر توجه کنید:

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

این بیت را زمانی درست خوانده ایم که درمصراع اول آن” بنی آدم اعضای….” را بخوانیم:

“بنی آدمعضای….”.

یا در بیت زیر به کاربرد ” آ” در “در آیی” و “آب”، در مصراع اول توجه کنید:

گر درآیی به شکرخنده شکر آب شود

ور تکلم کنی از شرم گهر آب شود

“خواجو ”

که اولی را به صورت ” دَ را یی” می خوانیم و دومی را به صورت ” شکر آب شود”.

به هر حال هر نوع خطایی که در خواندن یک بیت شعر روی دهد در وزن آن تأثیر می گذارد و ما را به اشتباه می اندازد.

پس از آن که شعر را درست خواندیم، باید آن را با دقت به خط عروضی بنویسیم. در خط عروضی آن چیزی را که در خواندن می شنویم باید بنویسیم، نه آنچه خط فارسی ایجاب می کند. منظور این است که در خط عروضی تا جایی که ممکن است نوشتن را به خواندن نزدیک می کنیم. در نوشتن شعر به خط عروضی نکات زیر را رعایت می کنیم .

الف- در خط عروضی نوشتن مصوتهای کوتاه ضروری است. به عبارت دیگر حرکات حروف را باید بنویسیم .

اِشارَت کرده بودی تا بِیایَم

بِگو چُن بی سرۥ بی پا بِیایَم

ب- اگر در خواندن شعری همزه آغاز هجا تلفظ نشود [این امر زمانی روی می دهد که قبل از آن صامتی وجود داشته باشد] آن را در نوشتن به خط عروضی حذف می کنیم. همان طور که در بحث بالا دیدید، “بنی آدم اعضای یک پیکرند ” را می خوانیم “بنی آدمعضای یک پیکرند”، پس باید به همین صورت بنویسیم.

اهل دل را خبر از عالم جان آوردیم

تحفه ی جان جهان، جان و جهان آوردیم

َهلِ دِل را خَبَرَز عالَم ِ جا ناوَردیم

تُحفِ ی ِ جانِ جَهان، جانۥجَها ناوَردیم

ج – حروفی که در فارسی می نویسیم ولی نمی خوانیم، در خط عروضی حذف می کنیم .

مثل : خواهر ←خاهر ، خواهش ←خاهش ، خانه ←خان‚ ، تو ←تۥ

چو نام تو در نامه ای دیده ام

به نام تو بر دیده مالیده ام

چُ نام ِ تُ دَر نام ِ ای دید ِ اَم

بِ نام ِ تُ بَر دیدِ مالیدِ اَم

آورده ایم روی به سوی دیار خویش

باشد که بنگریم دگر روی یار خویش

آوَردِایم روی بِ سوی ِ دِیار ِخیش

باشَد کِ بِنگَریم دِ گَر روی ِ یار ِ خیش

د- حروف تشدیددار را در خط عروضی دوبار می نویسیم، مثل عِزت ←عِززَت ، محمد ←مُحَممَد.

خیز تا رخت تصوف به خرابات کشیم

که ز تسبیح ملولیم و ز سجاده نفور

خیز تا رَختِ تَصَووُف بِ خََرابات کِشیم

کِ زِ تَسبیح مَلولیمُ ز ِسَججادِ نَفور

ه – همانطور که پیش از این گفتیم مصوتها همیشه دومین حرف هجاها هستند. مثل حرف دوم در هجاهای “باخت ، دوخت ، ریخت” یا “دار ، دور ، دیر”. اما در کلماتی نظیر” نُو، دُو [بن مضارع دویدن]” دومین حرف هجاها ضمه ” –ُ ” است و “و” صامت است. مثلاً در” نوباوه”

← نُو│ با│ و ِ .

تمرین

– ابیات زیر را بعد از درست خواندن به خط عروضی بنویسید:

مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد

بده صبری در این کارم که کار از دست بیرون شد

ماه فرو رفت و آفتاب بر آمد

شاهد سرمست من ز خواب برآمد

ز جام باده ی عشقت خمار ممکن نیست

که شرب اهل مودت مدام خواهد بود

خوشا به وقت سحر شاهدان عربده جوی

شراب بر کف و آغاز انتقام کنند

دلا سود عالم زیانی نیرزد

هما را سپهر استخوانی نیرزد

در آن مجلس که جامی عشق نوشند

کجا پند از خردمندان نیوشند؟

تقطیع هجایی

تقطیع یعنی تجزیه مصرعهای شعر به هجاها، سپس به ارکان تشکیل دهنده آن. ما ابتدا تقطیع هجایی را می آموزیم، سپس به تقطیع به ارکان خواهیم پرداخت. منظور از تقطیع هجایی آن است که مصراعهای مورد نظر را به هجاهای تشکیل دهنده آن تقسیم کنیم. برای این کار ابتدا مصرعهای مورد نظر را به خط عروضی می نویسیم، سپس آن را بخش می کنیم، یعنی به هجاهای تشکیل دهنده اش تقسیم می کنیم. به مثالهای زیر توجه کنید .

مبند ای دل به جز در یار خود دل

امید از هر که داری جمله بگسل

مَبندی دِل بِ جُز دَر یار ِ خُد دِل

اُمیدَز هَرکِ داری جُملِه بُگسِل

مَ │ بَن │ دی │ دِل│ بِ│ جُز│ دَر│ یا │ر ِ│ خُد │دِل

اُ │می │ دَز │ هَر│ کِ│ دا│ ری│ جُم │ ل ِ │ بُگ│ سِل

بعد از این که مصرعها را به هجاهای تشکیل دهنده اش تقسیم کردیم، علامت آنها را زیرشان می نویسیم.

برای هجای کوتاه← ں

برای هجای بلند ← ─

برای هجای کشیده ← ─ں

مَ │ بَن │ دی │ دِل│ بِ│ جُز│ دَر│ یا │ر‚│ خُد │دِل

ں ─ ─ ─ ں ─ ─ ─ ں ─ ─

اُ │می │ دَز │ هَر│ کِ│ دا│ ری│ جُم │ ل‚ │ بُگ│ سِل

ں ─ ─ ─ ں ─ ─ ─ ں ─ ─

می بینید که هجاهای دو مصرع درست قرینه ی هم هستند . به مثال دیگری توجه کنید.

ناخورده شراب می خروشیم

بنگر چه کنیم اگر بنوشیم

نا خُردِ شَراب می خُروشیم

بِنگَر چ ِ کُنیمَگَر بِنوشیم

نا│خُر│دِ │شَ │راب │می │خُ │رو│شیم

─ ─ ں ں ─ں ─ ں ─ ─

بِن│گَر│چ ِ│کُ│نی│مَ│گَر│ ب ِ│نو│ شیم

─ ─ ں ں ─ ں ─ ں ─ ─

توجه! اگر دقت کنید می بینید که در مصراع اول، هجای چهارم، هجای کشیده است:”راب” و در مقابل آن در مصرع دوم یک هجای بلند و یک هجای کوتاه قرار گرفته است: “نی مَ”. بخشی که از ترکیب دو کلمه “کنیم” و “اگر” پدید آمده است با حذف همزه “کنیمگر” .

این امر جایز است ، همان طور که قبلا گفتیم هر هجای کشیده به اندازه یک هجای بلند و یک هجای کوتاه ارزش عروضی دارد بی آنکه دو هجا باشد.

توجه! آخرین هجای مصرعهای فارسی همیشه بلند محسوب می شود، چه کوتاه، چه بلند، چه کشیده. مثلاً در همین بیت که تقطیع کرده ایم، به هجای آخر توجه کنید: “شیم” هجای کشیده است، اما چون هجای آخر است، آن را بلند گرفته ایم. حال اگر به جای هجای کشیده، هجای کوتاه داشتیم باز هم آن را بلند می گرفتیم. باز هم به این نکته مراجعه خواهیم کرد.

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی

ز بامی که بر خاست مشکل نشیند

مَرَنجان دِلَم را کِ این مُرغ‚وَحشی

ز‚ بامی کِ بَر خاست مُشکِل نِشینَد

مَ │ رَن │جا │دِ │لَم │ را│ کِ │ای │ مُر│ غِ │وَح │شی

ں ─ ─ ں ─ ─ ں ─ ─ ں ─ ─

ز│ با │ می│کِِ│ بَر│ خا ست│ مُش│کِل │ نِ│ شی│ ند

ں ─ ─ ں ─ ─ ں ─ ─ ں ─ ─

اگر ما مصرع های یک بیت شعر را درست تقطیع هجایی کرده باشیم هجاهای دو مصرع از نظر تعداد و نوع ، قرینه ی هم خواهند بود . چنان که در این ابیاتی که تقطیع هجایی کردیم می بینید.

یکی طفل دندان برآورده بود

پدر سر به فکرت فرو برده بود

یِکی طِفل دَندا بَراوَردِ بود

پِدَر سَر بِ فِکرَت فُرو بُردِ بود

ی ِ│ کی │طفل │ دَن│ دا │ بَ│ را│ وَر│ د ِ│ بود

ﮟ ─ ─ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─ ﮟ ─

پ ِ│دَر │سَر│ب ِ│ فِک│ رَت│ فُ │ رو│ بُر│ د ِ│ بود

ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─ ﮟ ─ ─ ﮟ ─

سعدی علم شد در جهان صوفی و عامی گو بدان

ما بت پرستی می کنیم آنگه چنین اصنام را

سَعدی عَلَم شُد دَر جَها صوفی یُ عا می گو بِدا

ما بُت پَرَستی می کُنی ما گَه چِنی اَصنام را

سَع │دی│ عَ│ لََم│ شُد │دَر│ جَ │ها│ صو│ فی│ یُ│ عا │ می│ گو│ بِ│ دا │

─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─

ما│ بَُت│ پَ│ رَس│ تی│ می│ کُ │نی│ ما│ گه│ چ ِ│ نی│ نَص│ نام │ را│

─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─ ─ ─ ﮟ ─

 

تمرین ۱

شما در این قسمت جواب تمرینهای قبل را در یافت می کنید. لطفاً پس از تصحیح جوابهای خود آنها را تقطیع هجایی کنید.

– مَرا ای بَخت یاری کُن چُ یا رَز دَست بیرو شُد

بِدِه صَبری دَ ری کارَم کِ کا رَز دَست بیرو شُد

– ماه فُرو رَفتُ آفِتاب بَرامَد

شاهِدِ سَر مَستِ مَن ز خاب بَرامَد

– ز جام ِ بادِ ی ِ عِشقَت خُمار مُمکِن نیست

کِ شُربِ اَهل ِ مَوددَت مُدام خاهَد بود

– خُشا بِ وَقتِ سَحَر شاهِدانِ عَربدِ جوی

شَراب بَر کَفُ آغاز ِ اِنتِقام کُنَند

– دِلا سودِ عالَم ز ِیانی نَیَرزَد

هُما را سِپِهرُستخانی نَیَرزد

– دَرا مَجلِس کِ جامی عِشق نوشَند

کُجا پَندِ خِرَد مَندا نِیوشَند

توجه! هر جا به نون ساکن بعد از مصوت بلند بر خورد کرده ایم آن را حذف کرده ایم.

تمرین ۲

ابیات زیر را به خط عروضی بنویسید سپس تقطیع هجایی کنید.

– من کی ام زاری نزار افتاده ای

پر غمی بی غمگساری افتاده ای

– گرم چون قلم تیغ بر سر زند

نپیچم سر از خط فرمان او

– آب آتش می رود زان لعل آتش فام او

می برد آرامم از دل زلف بی آرام او

– شبی خورشید را در خواب دیدم

تویی تعبیر و این خوابی ست روشن

– مرا حکایت آن مرغ زیرک آمد یاد

به پای خویش چو در دام عشقت افتادم

– ما سر بنهادیم و به سامان نرسیدیم

در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم

– ما حاصل از جهان غم دلبر گرفته ایم

وز جان به جان دوست که دل برگرفته ایم

– دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

– صورت معنی کجا کشف شود بر خرد؟

عشق حقیقی که را دست دهد در مجاز؟

 

– واحد وزن شعر فارسی را بنویسید.