فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 اردیبهشت 1403

درس ششم اوزان پرکاربرد

کارگاه عروض

 درس ۶

اوزان پرکاربرد

آنچه که تا امروز آموختیم مارا قادر می سازد که وزن شعر فارسی را به درستی استخر کن همچنین بتوانیم در آثار خود به درستی از آن بهره مند شویم . در این مبحث – پیش از ورود به بحث عروض نیمایی – چند بحث کوچک را که دانستن آنها ، هم برای ورود به عروض نیمایی و هم به طور کلی لازم و ضروری است ، ارائه می کنیم.

نام گذاری اوزان : در زبان فارسی گرو های وزنی دارای نام هستند مثلا نام وزنی که پایه های آن “مستفعلن ” است ” رجز ” می باشد و اساس واحدهای وزنی پایه های چهارگانه است یعنی بزرگترین واحد هر وزن . به این ترتیب که هرمصراع آن از چهار مستفعلن تشکیل شده است و کل بیت هشت مستفعلن دارد.

*، اگر از آخر این وزن [ چهار رکنی ] یک رکن حذف شود یعنی هر مصراع آن دارای سه مستفعلن باشد و کل بیت شش مستفعلن داشته باشد . یا به ندرت از آخر هر مصراع دو رکن حذف شود یعنی هر مصرع دارای دو مستفعلن باشد و کل بیت چهار مستفعلن داشته باشد وزن های جدیدی تولید می شود.

**، اگر از آخرین رکن این وزن ها یک یا دو یا سه هجا کم شود. بازهم وزن های جدیدی تولید می شود مثلا اگر وزن شعری مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن باشد شاعر نمی تواندمصرع یا بیتی را به صورت مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعل(مفعولن) بیاورد برای این که دومی وزن دیگری است. ونام دیگری دارد

توجه، اگر آخرین پایه وزنی کامل باشد به آن سالم می گویند ولی اگر یک هجا از آن حذف شده باشد به آن محذوف گفته می‌شود.

توجه ، درست است که واحد وزن شعر فارسی مصراع است اما در نام‌گذاری وزن‌هاهمه به پیروی از عروض عربی بیت را ملاک و معیار قرار می‌دهند ، مثلا در وزن مستفعلن که نام آن “رجز” است اگر در هر مصراع چهار مستفعلن داشته باشیم در کل می‌شود هشت مستفعلن . می‌گوییم : رجز مثمن (هشت تایی)، سپس یایه‌ی آخر را نگاه می کنیم اگر کامل باشد می گوییم: رجز مثمن سالم. اما اگر یک هجا از آخر رکن پایانی حذف شده باشد آن را “رجز مثمن محذوف” می گوییم .

توجه ، اگر تعداد پایه های بیت ، هشت تا باشد، مثمن و اگر شش تا باشد ، مسدس و اگر چهارتا باشد، مربع نامیده می‌شود.

چند مثال:

– ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

[ هر مصراع از چهار مستفعلن تشکیل شده‌است لذا وزن آن ” رجز مثمن سالم ” است.]

– چون شبروان پوید همی در تیره شب تا کس مباد از رفتنش گردد خبر

( مشتاق)

[ هر مصراع شعر بالا سه مستفعلن دارد لذا نام وزن آن “رجز مسدس سالم” است ]

– دریای هستی دمبدم در چرخ و تاب و پیچ و خم

[هر مصراع شعر بالا دو مستفعلن دارد و پس نام وزن آن رجز مربع سالم است .]

توجه: اگر یک هجا از آخر رکن پایانی حذف شود محذوف یا مقصور می شود. مثلا اگر وزن شعری

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن باشد نام وزن می‌شود : رمل مسدس محذوف یا مقصور.

هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من

در بیت بالا هر مصراع سه فاعلاتن دارد که سومی با حذف هجای آخر به صورت فاعلن در آمده است فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و اگر از آخر پایه‌ی پایانی دو هجا کم شود به صورت ” فاعلاتن فاعلاتن فاع ِ ” در می آید و چون هجای آخر مصراع نمی تواند کوتاه باشد آن را بلند می کنیم به صورت فاعل (فع لن ) در می آید در این صورت به آن “جب” می گویند . در بعضی از وزن ها هم “ربع و هتم ” نامیده می‌شود.

فاعلاتن فاعلاتن فع لن

هرکسی از ظن خود شد یاری از درون من نجست اسراری

در بیت بالا هر مصراع سه فاعلاتن دارد که سومی با حذف دو هجای آخر آمده است پس اسم آن “رمل مسدس مجبوب” است

و اگراز آخر پایه‌ی آخر سه هجا کم شود به صورت “فاعلاتن فاعلاتن فع ” در می آید که به آن” رمل مسدس مجحوف ” گفته می شود مثل

من تو را ای بت خریدارم گر تو مارا نا خریداری

(المعجم)

تذکر : از این زحاف ها بسیار نادر استفاده شده است .

به این ترتیب می توان گفت که از هر وزن اصلی (بحر) در زبان فارسی سه وزن سالم پدید می‌آید و هرکدام از آن سه وزن به چهار وزن تبدیل می شود ( یک سالم و سه محذوف و مجبوب و …) لذا هر گروه وزنی که از تکرار یک پایه پدید می آید ، می تواند به طور بالقوه دوازده وزن در زبان فارسی تولید کند . اما این‌که بالفعل شاعران ما از چند صورت آن استفاده کرده‌اند یا می کنند امر دیگری است. [ البته باید توجه داشته باشیم که وزن هایی که ارکان یا پایه های آن ها سه هجا دارد چنین قابلیتی ندارند چون نمی توان از آخر آنها سه هجا حذف کرد مثل اوزانی که از تکرار فعولن یا فاعلن پدید می آیند.این نوع وزن ها به صورت بالقوه قادر به تولید نه وزن هستند ]

حال به نمونه‌ی زیر که اوزان بالقوه‌ی رجز را نشان می‌دهد ، توجه کنید.

۱- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن [ رجز مثمن سالم ]

۲- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعل(= مفعولن) [رجز مثمن محذوف]

توجه ، هجای آخر بعد از حذف ” لن ” کوتاه است و چون آخرین هجای مصراع ها باید بلند باشد آن را بلند آورده ایم. مستفعلن ←مستفع ِ ←مستفعل

۳- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستف (= فع لن ) [رجز مثمن مجبوب] (۱)

[ هرجاکه دو هجا از آخر پایه‌ی پایانی حذف شود ما مجبوب گفته‌ایم ]

۴- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مس (= فع) [ رجز مثمن مجحوف] (۲)

[ هر جا سه هجا از آخر پایه‌ی پایانی حذف شود ما مجحوف گفته‌ایم.]

۵- مستفعلن مستفعلن مستفعلن [ رجز مسدس سالم]

۶- مستفعلن مستفعلن مستفعل(= مفعولن) [ رجز مسدس محذوف ]

۷- مستفعلن مستفعلن مستف (= فع لن ) [ رجز مسدس مجبوب]

۸- مستفعلن مستفعلن مس \(= فع ) [رجز مسدس مجحوف]

۹- مستفعلن مستفعلن [ رجز مربع سالم ]

۱۰- مستفعلن مستفعل (= مفعولن) [ رجز مربع محذوف]

۱۱- مستفعلن مستف (= فع لن ) [ رجز مربع مجبوب]

۱۲- مستفعلن مس (= فع) [ رجز مربع مجحوف ]

توجه ، همانطور که گفته شد این وزن ها اوزان بالقوه‌ای هستند که از بحر رجز استخراج می شوند دکتر خانلری در اوزانی که ذیل بحر رجز آورده‌است اوزان شماره‌ی ۳و ۷ و ۱۰و ۱۱و ۱۲ را نیاورده و به جای آن ها چهار وزن دیگر آورده است که از ترکیب و تناوب وزن های شماره‌ی ۱۰ و ۱۲ پدید آمده اند.

 

مستفعلن مفعولن مستفعلن مفعولن

سود و زیان در قلب بازاریان جا کرده پروای جان کی دارند این مردم سودایی

دکتر شفق

– مستفعلن فع مستفعلن فع

گفتم که ای جان خود جان چه باشد ای درد و درمان درمان چه باشد

توجه، این وزن را به صورت فع لن فعولن هم تقطیع می کنند چنان که شمس قیس همین کار را کرده و آن را متقارب اثلم خوانده است.

– مستفعلن

بدیع بلخی گفته است هر مصراع از یک رکن که اولش این است :” شو برگذر- وندر نگر- یا در سفر – یا در حضر – دیدی پسر – زو خوبتر.”

(معیار الاشعار ) به نقل از وزن شعر فارسی ص ۲۲۳

– مستفعلن مستفعلن فع مستفعلن مستفعلن فع.

ای رویت از فردوس بابی وز سنبلت بر گل نقابی

هرلحظه‌ای زان پیچ و تابی در حلق و جان من طنابی

به هر حال از هر وزنی که از تکرار یک پایه پدید می‌آید به صورت بالقوه دوازده و در مواردی نه وزن استخراج می شود اینک ما اوزان تک پایه یا مکررالارکان را در زیر می‌اوریم و نام آنها را جلو یشان می نویسیم تا شما هم اگر خواستید مانند نمونه‌ای که دادیم وزن های بالقوه را استخراج و نام‌گذاری کنید.

۱- مستفعلن رَجَز

۲- فاعلاتن رَمَل

۳- فعلاتن رَمَل مخبون

۴- مفاعیلن هَزَج

۵- مستفعل ُ هزج اخرب مکفوف

چون این وزن از به صورت ” مفعول مفاعیل مفاعیل …” از مفاعیلن گرفته می شود.

۶- مفتعلن رَجَز مطوی

۷- مفاعلن هَزَج مقبوض (رجز مخبون)

۸- فاعلن متدارک

۹- فعولن متقارب

گروهی از وزن ها نیز از تناوب پایه ها پدید می آیند یعنی هر مصراع چهار پایه دارد که از تکرار دو پایه‌ی اول تولید می شود مثل “مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن “. در برخی از اوزان این تکرار و تناوب کامل است در برخی دیگر کامل نیست یعنی یک یا دو هجا از آخر پایه ی پایانی حذف شده است .مثل “مفاغلن فعلاتن مفاعلن فعلن”. که از آخر فعلاتن یک هجا حذف شده و فعلن باقی مانده است. (۳)

پس اوزانی که از تناوب ارکان پدید می‌آیند دو دسته‌اند :

۱- اوزانی که تناوبشان کامل است

مثل : مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن

دل می رود زدستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۲- اوزانی که تناوبشان کامل نیست، یعنی در رکن آخر یک یا دو هجا از رکن پایانی حذف می‌شود. مثل

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فَعَلن

سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش

یا مستفعلن مفاعل مستفعلن مفا (= فَعَل) که به صورت [ مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن.] معروف تر است

دیدار می نمایی و پرهیز می کنی بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی.

سعدی

وزن های دوری

وزن هایی که تناوب آنها کامل است اوزان دوری را پدید می‌آورند حال مشخصات آنها را از قول دکتر وحیدیان کامیار نقل می کنیم:

۱- وزن دوری از ارکان متناوب درست می‌شود نه از تکرار یک رکن ، مانند وزن بیت ” بارغمش می‌کشم از همه عالم خوشم / گر نکند التفات یا نکند احترام.” که از تناوب مفتعلن و فاعلن درست شده است.

۲- بعد از پاره‌ی اول هر مصراع وقفه یا مکثی بالقوه یا بالفعل هست چنان که در شعر فوق بعد از ” بارغمش می کشم” و” گر نکند التفات”مکثی می توان کرد.

۳- هجای پایانی نیم مصراع های اول ( مثل هجای پایانی مصراع ها ) همیشه بلند است.اما به جای آن می‌تواند هجای کشیده یا کوتاه بیاید . به عبارت دیگر هجای کشیده یا کوتاه در پایان نیم مصراع ها ی اوزان دوری برابر با هجای بلند است لذا همیشه آن را با علامت هجای بلند نشان می‌دهیم .

۴- هجاهای هر مصراع( اعم از کوتاه یا بلند) زوج است و معمولا هر نیم مصراع هفت یا پنج هجا دارد.

دکتر خانلر‌ی سی‌دو وزن دوری در بحور مختلف معرفی کرده که در میان آنها وزن هایی هست که شانزده هجایی هستند یعنی هر نیم مصراع هشت هجا داردکه ما اینجا پر کاربرد ترین آنها را برا یتان نقل می کنیم.

 

0-   مفعول مفاعیلن ׀׀مفعول مفاعیلن [ = مستفعل مفعولن׀׀مستفعل مفعولن ] هزج مثمن اخرب

توجه ، دو خط عمود موازی در میانه‌ی مصراع علامت دوری بودن وزن است.

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان ها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها

سعدی

۲- فعلات فاعلاتن ׀׀فعلات فاعلاتن رمل مشکول

بسم از هواگرفتن که پری نماند و بالی به کجا روم زدستت که نمی دهی مجالی

۳- مفعول فاعلاتن ׀׀ مفعول فاعلاتن [= مستفعلن فعولن ׀׀ مستفعلن فعولن] مضارع اخرب

ای باد بامدادی خوش می روی به شادی پیوند روح کردی پیغام دوست دادی

سعدی

۴- مستفعلن فع ׀׀ مستفعلن فع [= فع لن فعولن ׀׀ فع لن فعولن] متقارب اثلم

چندان که گفتم غم با طبیبان درمان نکردند مسکین غریبان

حافظ

۵- مفاعلن فاعلن ׀׀ مفاعلن فاعلن هزج مقبوض مرفوع

جهان فرتوت باز جوانی از سر گرفت به سر زیاقوت سرخ شقایق افسر گرفت

وزن های پر کاربرد

همان طور که تا حالا متوجه شده اید تعداد وزن های شعر فارسی بسیار زیاد و بسیار متنوع است .درواقع وزن شعر هیچ زبانی چنین متنوع و رنگارنگ نیست . وزن هایی که تا به حال شاعران به آن ها شعر سروده اند به نظر “الول ساتن” ۱۱۵ تاست در حالیکه دکتر وحیدیان کامیار اعلام کرده که تاکنون ۲۵۰ وزن شمرده است که شاعران به آنها شعر سروده اند.البته تعدادزیادی وزن بالقوه هم وجود دارد که شاعران به آن ها اقبالی نشان نداده اند در عین حال باید بدانیم که از میان اوزانی که شاعران به آن ها شعر سروده‌اند به نظر یکی از محققان ۳۳ وزن خیلی پر کاربرد است و به نظر یکی دیگر ۲۹ وزن . طوری که آماری که از اشعار ۴۲ شاعر گرفته شده ، ۹۹٪ اشعار آنان در این ۲۹ وزن سروده شده است و کمتر از ۲٪ یعنی ۲۵۸ شعر در ۵۸ وزن دیگر . ما در اینجا از میان اوزان پرکاربرد هشت وزن اول را به ترتیب برایتان نقل می کنیم .

۱- مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن مجتث مثمن مخبون محذوف

به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد ترا در این سخن انکار کار ما نرسد.

حافظ

۲- مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل (= مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن) مضارع اخرب مکفوف محذوف

امروز روز شادی و امسال سال گل نیکوست حال ما که نکو باد حال گل

مولوی

۳- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن رمل مثمن محذوف

ای مسلمانان فغان از جور چرخ چنبری وز نفاق ماه و قصد چرخ و کید مشتری

انوری

۴- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن رمل مثمن مخبون محذوف

نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست

سعدی

۵- فعلاتن مفاعلن فعلن خفیف مسدس مخبون محذوف

چه کنم پیش یار جان افشان که نثارم زدست می برود

فخرالدین عراقی

۶- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن هزج مثمن سالم

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها

حافظ

۷- مستفعل مستفعل مستفعل مستف(=فع لن ) [مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن ] هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف

دل در گره زلف تو بستیم دگر بار وز هر دو جهان مهر گسستیم دگربار

فخرالدین عراقی

۸- مفاعیلن مفاعیلن فعولن هزج مسدس محذوف

مرا گه گه به دردی یاد می کن که دردت مرهم جان می نماید.

 

فخرالدین عراقی