فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 31 فروردین 1403

ديگر هيچ حادثه اي سياه پوشمان نمي كند( سمانه عبدي)

ديگر هيچ حادثه اي سياه پوشمان نمي كند( سمانه عبدي)

عنوان : سكوتي خيس
شاعر : سمانه عبدي

ديگر هيچ حادثه اي سياه پوشمان نمي كند
تو از هر حادثه اي دردناك تر بوده اي
سال ها گذشته ولي هنوز قلب زمين درد مي كند
ما تنها با سكوتي خيس
صدايمان را آب مي كنيم
شايد سيراب شود :
روزها ترك خورده، لب ها خشكيده 
تشنگي هاي مضاعف
من براي راه بري از هر چه تو كرده اي 
از عشق و ايثار 
تا امر به معروف ها و نهي از منكرها 
ياري ات مي كنم 
تا شايد 73 تن شويم
در روزهاي عاشورايي امروز
من با يك اسب كاغذي كه كلمات اندكي بر او سوار مي شود
و قلمي در دستانم
براي خورشيد هاي خواب آلوده عاشورا
سكوتي از فرياد را خواهم آورد
تا شايد دوباره از عشق متولد شوم 

هواي گرم مي برد مرا به…

هواي گرم مي برد مرا به زمين هاي تاول زده 
به تنفس
مسموم شده اسطوره ها 
و شروع مي شود اين قصه هميشگي
و آن ها در كنا بمب هاي شيميايي
عهد زنده بودن مي بندند 
هواي گرم 
مي برد مرا 
به نخل هاي سوخته 
به چاه هاي نفت نسل هايي نزديك
و باز جنوب براي ما تداعي مي شود 
در ازدحام خون و گلوله 

منبع : مجموعه ي شعر شماره اي كه از پلاك افتاد، به اهتمام دبير خانه ي شعر دفاع مقدس استان لرستان