فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 اردیبهشت 1403

رضاکسروی

تصویر تست
تصویر تست

رضاکسروی

رضاکسروی

متولداول مرداد۱۳۵۹میباشم.
علاقه ی من به شعروادب بر میگرددبه دوران تحصیل ابتدایی وراهنمایی که درگروه نمایشی وسروددرمجالس رسمی بین مدارس انزلی شرکت میکردم که تحت نظرمعلم پرورشی شعرنیزمینوشتم,ولی دردبیرستان باقوانین قافیه وعروض اشناشدم.
درخردادسال۱۳۷۷بامدرک دیپلم ادبیات وعلوم انسانی فارق التحصیل شدم.
ولی متاسفانه به علت مشکلاتی مریضی پدرم اصلن درس وشعررا اصلن رهاکردم.
تااینکه باانجمن شیداانزلی,اشناشدم,دوباره به شعرروی اوردم.درشهریور۹۶ نیزافتخاربازی درتاترمشهدی عیبادبه کارگردانی اقای بابک طاهری راداشتم که درفروردین۹۷هم دردوشهردیگرادامه خواهدداشت.

1
(می ترسم)
من ازتکراربارانی که سیلاب است,میترسم.
من ازدریای طوفانی که گرداب است,می ترسم.

درا ین دنیای پوشالی چه افرادی که درخوابند.
من ازافرادگمراهی که درخواب است,می ترسم.

چه گلهایی که می پوسند,همچون خارصحرایی
من ازگلهای صحرایی که پرتاب است,می ترسم.

دران میخانه چون عاشق بدان مست است,باکی نیست.
من ازمیخانه ای مستان که سرداب است,می ترسم.

گهی پروانه ای  اطراف شمعی,بی سرانجام است.
من ازپروانه چون محزون وبی تاب است,می ترسم.

دران بتخانه,چون دلبسته باشی,ذلیخاوار
من ازمجنون عاشق که درقاب است,می ترسم.

ودرقلبی که نوری نیست,باورهاهراسانند.
زقلبی چون دران ابلیس مهتاب است,می ترسم.

2
کاش ازپس هجران به وصالی برسم.
ازعشق به رخسارجمالی برسم.
ایکاش زمانیکه,دلم درپی توست.
ازلطف الهی به کمالی,برسم.

3
زنهار,,زمان تندوفغان میگذرد.
این عمرگران گاه خزان می گذرد.
تازنده که هستی به هم قدربدار
چون رودروان,,عمردوان می گذرد.

4
(عطربهمن)

لاله هادرفجربهمن,بوی ایمان, می دهد…
عطرنیلوفرزباغی از,شهیدان, می دهد…

فجردینداری زمردانی قوی با لطف حق…
دست یاری,بهرنهضت,بادلیران, می دهد…

کان مصیبتهاکه دژخیمان طاغوتی صفت…
چون ابوسفیان مشرک,درس کفران می دهد…

برگ سبزی ازخمینی(ره)می در خشیدازازل..
عطرپویایی ی نرگس دربهاران می دهد…

بافداکاری ی ملت,چون ملایک درفلک…
فجروحدت,بین مردم بوی باران,می دهد…

تاثریامیرودمیهن,ولایت محوری…
خاک ایران,باخمینی(ره)بوی کنعان می دهد…

دین مردم,لاله درخون است و ایمانش به نور…
تابه مهدی چون رسد,بوی جماران می دهد…
کشورم,بارهبری فرزانه,تاخورشیدعصر
بوی جمهوری ی اسلامی ی ایران می دهد..

5
ای ذکرتوبهترین,حکایت پی عشق.
بی اذن توکی کنم,شکایت پی عشق.
درسینه ی من,به جزتومعشوقی نیست.
ای نام توبرترین,روایت پی عشق.