فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 31 فروردین 1403

سیده زهرا شرفی(زربانو)

سیده زهرا شرفی(زربانو)
 سیده زهرا شرفی(زربانو)

 سیده زهرا شرفی(زربانو)

 سیده زهرا شرفی(زربانو)
متولد 27آذر74
از اول ابتدایی شعر گفتن را آغاز نمود
 برگزیده چند دوره مسابقات دانش آموزی و یک دوره جشنواره جوان خوارزمی در زمینه شعر و ادبیات
کارشناس علوم و مهندسی آب
هیات مدیره انجمن فرهنگی امیدآوران جوان 
عضویت در انجمن ادبی اداره ارشاد اسلامی خرم دره
محل سکونت خرم دره زنجان

نمونه آثار:
 اول:
شب است و زمستان،شب است و سیاهی
نمانده بر این لب یخ زده آهی

پلنگ غمین نشسته به سوگِ
خسوف کُشنده ی صورت ماهی

چراغ امیدِ شکسته و خاموش
فِتاده درون سیاهی چاهی

و شهر پر از گرگ،پلیدی و عصیان
و شهر پر از مرگ،شکست و تباهی

حرارت سرما ، تلالو ظلمت
شب است و زمستان،شب است و سیاهی


دوم:


عاشق تر از لیلی
مجنون تر از فرهاد
یک شاعر خسته
با یک بغل فریاد

با یک دل پر درد
تنها،غریبانه!
با یک قلم در دست
در کنج یک خانه…

بغض گلویش را
در دفترش جاری…
در بطن هر واژه
اشک تَرش ، جاری

کم کم در آن دفتر
حرف دلش را زد
شد یک غزل پیدا
با اشک و آه و درد…

بیچاره آن شاعر 
آبستن غم بود
هر بیت این دفتر
دنیای ماتم بود

سوم:


“گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همه ی فرضیه ها ریخت بهم”

اولین درک شهودی من از دیده ی تو
ناگهان این طپش قلب مرا ریخت بهم

موجِ صوتِ خوشِ نطق تو چنان در دل شد
نوسانی به سر انداخت ، مرا ریخت بهم

فکر برهم نهی دست تو و گیسوی من
خواب و آرامش و رویا،همه را ریخت بهم

من از ادراک چنین حادثه ای وا ماندم
که حضور تو چنان منطق ما ریخت بهم

پاد این رابطه باش ، قطب مرا جاذب شو
ای که از قدرت تو ، قاعده ها ریخت بهم

کاش فریاد فراصوت مرا می فهمید
او که با یاد رخش ، خاطر ما ریخت بهم…