فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 فروردین 1403

علی‌رضا قزوه

تصویر تست
تصویر تست

علی‌رضا قزوه 

زندگی

علی‌رضا قزوه در سال ۱۳۴۲ در گرمسار به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در گرمسار گذراند. از سال ۱۳۶۵-۱۳۶۴ به‌سمت ادبیات عرب گروید. رساله فوق لیسانس وی در زمینه ادبیات و شعر معاصر تاجیکستان می‌باشد. در ۱۳۷۷ به‌عنوان رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان انتخاب شد.

وی با مجموعه مولا ویلا نداشت به عنوان شاعری منتقد وارد فضای هنر و ادبیات شد.

قزوه شاعردولتی» داده‌اند. طرح مضامینی مذهبی از خصوصیات اشعار اوست.

سبک شعر

قزوه از غزلسرایان دهه شصت به شمار می‌رود، گرچه آثاری نیز در عرصه شعر نو دارد. از لحاظ محتوی وی از اولین شعرایی است که به سیاهکاریها در دوران جنگ اعتراض می‌کند. در مجموعه«از نخلستان تا خیابان» می‌سراید:

دسته گلها دسته دسته می‌روند از یادها گریه کن ای آسمان در مرگ طوفان‌زادها
سخت گمنامید اما ای شقایق سیرتان کیسه می‌دوزند با نام شما شیادها

«بگذار ملوک/به آرامگاه خانوادگیش بنازد/و هر روز عکس پدر بزرگش را پاک کند/تا همه بدانند/ نجیب‌زادهٔ قاجاری است/و از روی قصد/کوچهٔ شهید صداقت را/کوچهٔ اعتصام السلطنه بنامد/ دیروز در خیابان، زنی را دیدم/که مانتوهای سبک سامورایی را تبلیغ می‌کرد/با آستینهای تنگ/ مخصوص آنان که با تیمّم نماز می‌خوانند/و تاجری سه تیغه را/که به مرد شش میلیون دلاری محل نمی‌گذاشت/هزار تا چاقو می‌ساخت/همه‌اش را احتکار می‌کرد.»

در زمینه شعر جنگ از قزوه در کنار شاعرانی همچون مهرداد اوستا به عنوان چهرهٔ‌های مشخص کننده این سبک نام برده می‌شود.

مسؤولیت‌ها[

  • واحد ادبیات (شعر) حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
  • مسؤولیت صفحهٔ ادبی روزنامهٔ اطلاعات (بشنو از نی)
  • همکاری با رایزنی فرهنگی ایران در کشور تاجیکستان
  • دبیر کنگرهٔ سراسری شعر دفاع مقدس در استان کرمانشاه[۴]
  • دبير نخستين جشنواره بين المللی شعر فجر [۸]
  • مسئول دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد[۹]

جوایز

در بیست و چهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، قزوه به خاطر کتاب شعر “با کاروان نیزه” جایزه تشویقی گرفت.

آثار

  • غزل معاصر ایران، ۱۳۷۵-۱۳۷۶
  • مولا ویلا نداشت
  • از نخلستان تا خیابان، مجموعه شعر (۱۳۶۸)
  • شبلی و آتش، مجموعه شعر (۱۳۷۳)
  • در سال ۱۳۷۳ نیز آثار سی تن از شاعران نو پرداز ایرانی به انتخاب “علیرضا قزوه”، شاعر، و به همت سه تن از استادان ایرانشناس در دانشگاه پکن در کتابی به چاپ رسیده‌است. در این مجموعه نیز اشعاری از فروغ فرخزاد منتشر شده‌است.
  • پرستو در قاف، سفر نامه حج (۱۳۷۵): بخشی از این نوشته، درس بیستم کتاب ادبیات فارسی اول دبیرستانهای ایران را تشکیل می‌دهد.
  • غزل معاصر ایران، گزینش و جمع آوری (۱۳۷۹)
  • دو رکعت عشق (۱۳۷۵)
  • چه عطر شگفتی: یادوارهٔ احمد زارعی (۱۳۷۳)
  • قطار اندیمشک و ترانه‌های جنگ (۱۳۸۴)
  • خورشیدهای گمشده: گزیدهٔ اشعار امروز تاجیکستان (۱۳۷۶)
  • قدم زدن در کلمات: مجموعه گفتگو با شاعران معاصر (۱۳۷۹)
  • عشق علیه‌السلام (۱۳۸۱)
  • با کاروان نیزه
  • من می‌گویم، شما بگریید
  • گزیدهٔ ادبیات معاصر: مجموعه شعر (۱۳۷۸)
  • کسی هنوز عیار تو را نسنجیده‌است: جشن‌نامهٔ محمدعلی بهمنی (۱۳۸۳)
  • چمدان‌های قدیمی قزوه (۱۳۹۱)
  • صبح بنارس (۱۳۹۱)

نقد

او از نخستین کسانی است که در سروده‌های پس از جنگ به وادی حسرت و دلتنگی گام نهاده‌است.[برخی منابع از تأثیر شاعرانی همچون سید حسن حسینی، قیصر امین‌پور، علی معلم و محمدرضا عبدالملکیان در قزوه سخن می‌گویند.[۱۶] اگرچه برخی منابع او را شاعری متوسط[۱۷] می‌خوانند، در کنار آنها منابعی هستند که برخی شعرهای سیاسی او را مبتذل[۱۸] و یا هجوگونه[۱۹] می‌نامند.

سید حسن حسینی درباره غزل «رایحه سیب» او می نویسدوبه تقلیدهای وی از شاعران منجمله خودش اشاره می کند:

حافظه‌ام می گوید که از شاعر این شعر شنیده‌ام که می‌گفت بعضی از بمب‌های شیمیایی، رایحه میوه دارند، مثل رایحه سیب، زردآلو و نظیر این‌ها. بر این اساس، غزل قزوه را یک غزل شیمیایی می‌دانم. قزوه در ذهن من نماینده‌ی پدیده‌ای به نام «طلبه شاعران» نیز هست. عناصر متعلق به این پدیده در عرصه ادبیات انقلاب و جنگ هم فوایدی داشته‌اند و هم مضراتی. مضراتشان بیشتر به حوزه‌های مدیریتی در مراکز فرهنگی خالص، یا مراکز نظامی- فرهنگی مثل قسمت‌های اداری سپاه، بسیج و نهادهای دیگر برمی‌گردد. گهگاه «تئوریزه کردن تنگ‌نظری» زیر عنوان «مصلحت‌های انقلابی» به برخی از عناصر این پدیده نسبت داده می‌شود. صحت و سقم این «نسبت دادن» را گذر زمان کمی روشن کرده و روشن‌تر نیز خواهد کرد. فوائد اینان جلب اعتماد مدیران کلان برای انجام پروژه‌های فرهنگی بوده است. آخر طلبه بودن، سال‌های سال معادل بوده است با «مورد وثوق و اطمینان بودن». قزوه از این بابت مصدر خدمت‌هایی بوده است. مخصوصا در صفحه «بشنو از نی» در روزنامه اطلاعات او، من شاهد بوده‌ام که گاه از جیب خود و به نام مدیران موسسه اطلاعات حق‌التالیف‌هایی هم پرداخت کرده است!

قزوه در سخنرانی که در ۵ دی ۱۳۹۲ ایراد کرد خانه شاعران را به باد انتقاد گرفت و اظهار داشت:« خانه شعر، خانه ضد شعر و فتنه ساز شده است و باید از دست چهار پنج نفر حاضر در آن خارج کنیم. این افراد فتنه می سازند و از بودجه آنچنانی هم برخوردارند.»

درپی این سخنان فاطمه راکعی، مدیرعامل انجمن خانه‌ی شاعران ایران و دیگر اعضاء به سخنان وی اعتراض نمودند و سهیل محمودی گفت: فکر می کنم این آدم کاملاً بهم ریخته است. درپی این وقایع قزوه، از بخشی از گفته های خود عذرخواهی نمود.

اشعار سیاسی

قزوه به مناسبت رویدادهای سیاسی ایران و منطقه نیز اشعاری ارائه کرده که در وبگاههای سیاسی منتشر شده است.[نیازمند منبع]

از جمله اشعار وی می توان به شعری به مناسب جنجال شعرگونتر گراس اشاره کرد. انتشار شعری از گونتر گراس در انتقاد از عملکرد اسرائیل پیرامون تسلیحات هسته ای در یک روزنامه آلمانی بازتاب های فراوانی داشت و قزوه نیز در استقبال از مواضع وی شعری در قالب نو ارائه کرد. [۲۲]

وی همچنین پس از انتشار ترانه نقی توسط شاهین نجفی، نیز شعری دیگر در پاسخ به وی ارائه کرد.

وی پیرامون جنبش وال استریت نیز شعری با مطلع :” اینها که ایستاده اند در وال استریت/ و داد می زنند 99 درصد ما/اینها هم از سپاه قدس اند؟! ” سروده است.

نمونه اشعار

 
ببینید ببینید هلال رمضان را
 
برون ریزید از دل همه ظن و گمان را
 
بمویید و برویید ، بجویید و بپویید
 
بشویید عیان را و ببویید نهان را
 
چرا درد دل خویش نگفتیم به دلدار
 
چرا چاره نکردیم پریشانی جان را
 
برون آورد ای کاش یکی واقعه ناگاه
 
از این وحشت اوهام جهان نگران را
 
کدورت بزداییم، تباهی بتکانیم
 
علاجی بتوانیم مگر زخم زبان را
 
ببین دربه درانیم رها در شب بی ماه
 
اگر دست نگیرند من و گمشدگان را
 
عزیزا به هم آییم که سفیانی دوران
 
به هم ریخته امروز زمین را و زمان را
 
دگر نوبت مهدی ست درآییم به میدان
 
مگو لشکر دجال گرفته ست جهان را
 
چرا این همه در خویش تنیدیم و دویدیم
 
چرا دور نکردیم ز خود نام و نشان را
 
نه شمسیم و نه عطار، نه خواندیم به یک بار
 
نه حلاج و نه شبلی، نه شیخ خرقان را
 
ندیدیم و نگفتیم حکایات الهی
 
نخواندیم یکی قصه ی موسی و شبان را
 
همه روح شگفت است همه گنج نهان است
 
بیا پاس بداریم چنین درّ گران را
 
دکانی بگشودیم به سرمایه ی جادو
 
اگر معجزتی نیست ببندیم دکان را
 
مقیمان حرم را مزن با دم شمشیر
 
مریز آبروی کس، مرنجان همگان را
 
منم طوطی ناچار مرا با خود مگذار
 
رها کن ز من این بار من آینه خوان را
 
منم طوطی و در من هر آیینه دم اوست
 
سخن های غریبی ست من هیچمدان را
 
از این ظلمت یکریز جهان را به درآریم
 
سحر شد نشنیدید مگر بانگ اذان را؟
 
اگر عاشقی امروز به میدان عمل شو
 
اگر یوسفی امروز مرنجان اخوان را
 
مبندیم در نور به روی دل مستور
 
سحر شد بگشاییم مفاتیح جنان را
 
عزیزان منا کاش مبارک شود ایام
 
ببینید ببینید هلال رمضان را
2

بهار از سمت دانایی می آید با گل سوسن
سراپا چشم خواهد شد زمان، چشم زمین روشن


بهاری تازه می آید پر از سوری پر از سنبل
پر از ریحان پر از نعنا پر از ختمی و آویشن


پر از شب بو و سنبل طیب و عناب و زبان گنجشک
پر از کوکب پر از میخک پر از لاله پر از لادن


بهاری تازه می آید به دستش لاله عباسی
گل شیپوری و نرگس شود پیراهن گلشن


قرنفل ها و مریم ها و زنبق ها و گلپرها
همه سر می نهند آهسته روی شانه های من


خداحافظ گل یخ، السلام ای رازقی، رعنا
سلام الله ای نسرین ، سلام الله ای سوسن

3

نمی بیند کسی سقراط را در  ساغرستانها
نمی از آب حیوان نیست در اسکندرستانها

 

چه اعجازی ست در سوز نفس های تو ای زاهد
که گل کرده ریا از خشک چوب منبرستانها

خلیل الله می جویم در این بت خانه ها اما
یکی بودا نمی روید از این نیلوفرستانها

کجا شد شور و حال بشنوازنی های مولانا
صدای ناله نی آب شد در شکرستانها

مگر در حله معنا بپیچی ای زبان سرخ
زبان بازی مکن در سرسرای خنجرستانها

شهیدان جامه ای از شعله های سرخ پوشیدند
تو دنبال چه می گردی در این خاکسترستانها؟

مرا امشب بجوشان، شک مکن، در شیشه کن،  بشکن
به دنبال خدایی تازه ام در باورستانها

4