فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 اردیبهشت 1403

لیلا علیزاده

لیلا علیزاده

لیلا علیزادهزاده ی دوم فروردین سال ۱۳۷۳ در تهران. فارغ التحصیل رشته مهندسی نرم افزار
در قالب غزل کار میکند
ودر زمینه اشعار آیینی هم فعالیت دارد

تو در کنارمن ؟ اگر چه قصه ای محال بود
 دل همیشه ساده ام ولی چه خوش خیال بود

حرام شد به پای یک نگاه تو،تمام من
مگر نه اینکه گفته اند یک نظر، حلال بود؟

دروغ های خوب تو چه ساده باورم شدند
اگر چه در سرم‌ تمام حرف ها  سوال بود

چه داشت عاشقی به جز همین که در کنارتو
کویر شد دلی که مثل برکه ای زلال بود

برای آنکه حس کنی چه میکشم بدون تو
بیا به خواب های  من،اگر شبی مجال بود

شکایتی ندارم از کسی به جز دل خودم
چرا که عشق از ازل همیشه احتمال بود

لیلا علیزاده

2

به جز پاییز فصل دیگری در روزگارم نیست
نمیخواهم بهار تازه ای وقتی بهارم نیست

به روی خنده گلهای زیبا چشم میبندم
که این شادی حریف غصه های بی شمارم نیست

میان این همه گل من شبیه لاله ای هستم
که غیر از سینه ی خود هیچ قلبی داغدارم نیست

چنان از خویش در آیینه ی دنیا گریزانم
که حتی سایه ام هر جا که هستم در کنارم نیست

چگونه انتخابت کرده ام ای زندگی!وقتی
به غیر از جبر چیز دیگری در اختیارم نیست

لیلا علیزاده

3
کاش میشد میسرودم آن نگاه روشنت را
از خدا باید بپرسم شیوه ی فهمیدنت را

بعد تو دنیا ندیده در خودش دیگر کریمی
دست های خالی ما میشناسد دامنت را

گرچه یاری در کنارت نیست،میترساند اما
نام تو سردارِ بی سرباز مانده! دشمنت را

میشناسد غربتت را یک جهان وقتی که حتی
زیر سقف خانه هم پیدا نکردی مامنت را

زیر پیراهن زره پوشیده ای یک عمر اما
کاش میپوشیدی از روی کفن هم جوشنت را

درد از این بیشتر که وقت رفتن جای مادر
بوسه باران کرده سیل تیر ها زخم تنت را؟

هر زمان باران بگیرد با خودم میگویم ای کاش
هیچ بارانی نبیند خاک های مدفنت را

لیلا علیزاده

  1. 4
    باید قفس را بشکنم تا پر بگیرم
    آن روزهای رفته را از سر بگیرم

در سینه ام بغضی نشسته قدر یک کوه
میخواهم از دریا دو چشم تر بگیرم

هر جا که باشم درد من را میشناسد
کاش از خدا یک چهره ی دیگر بگیرم

از بس دلم را مردم دنیا شکستند
باید برای خود دلی بهتر بگیرم

چون قایقی هستم شکسته ، کاش میشد
یک گوشه از این زندگی لنگر بگیرم

مادر برایم بازکن آغوش، بگذار
در دامن پیراهنت سنگر بگیرم

لیلا علیزاده