فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 اردیبهشت 1403

محسن حسن زاده لیله کوهی

تصویر تست
محسن حسن زاده لیله کوهی

1
چادر نماز
زودتر از همیشه پاشده ای

باز هم غرق در دعا شده ای

مثل نسرین شکفته ای دم صبح

مثل گل در سپیده وا شده ای

چون شمیم شکوفه ی نا رنج

درفضای سحر رها شده ای

همصدا با قنوت ماذنه ها

همنشین فرشته ها شده ای

زیر چادر نماز گلدارت

چه قدر خوب و با صفا شده ای

از خدا خواستم نگاهت را

حاجتم بوده ای روا شده ای

تو همان نعمت خداوندی

که دقیقا به من عطا شده ای

یا نماز نخوانده ی صبحی

اصلا انگار کن قضا شده ای

ای قیام تو لذت هستی

راز عشقی که بر ملا شده ای

عطر سجاده ی ازل بودی

باغ رویایی خدا شده ای

2

کرسی

مستطیلی

به خاطر ماندنی

آکنده از تنقلات

سوز می آید

از ارسی

تا گردن فرو باید رفت

زیر لحاف تنهایی

یلدای باستانی

ای گنج فراموش شده ی اساطیر

ای آغاز یک هدایت صادق

در پرتو جلال خداوندی

با دستی لرزان

می نویسمت

و خدارا شکر

سالمندان

پرورش گاه نیست

ادامه ای ندارد

جز مستطیلی فراموش شده

اینجا سوز می آید

و همچنان

یادت به خیر

ای گرمای به خاطر ماندنی!

3

رقاص

خراب شود

انبار نمکت

مشهور شده ای

با لبان عقیق

و طرح آفتاب گردان چشمانت

گهواره ات

غبار گرفته است

قلکت چک قی می کند

داد می زنی

برای هنر

تاب می خوری

برای هنر

می پیچی

بر مدار هنر

اما تمام هستی

سِنِ بالماسکه نیست

رقاص!

4

لوبیای سحر آمیز

در صف گوشواره های سربی

ایستاده ام

با ماسک اورانیوم غنی شده

و بیش از نیم لیتر

نیترو گلیسیرین مایع

در جمجمه ای گنگ

به عنوان متولی لوبیای سحر آمیزی که

سر به ابر ها می ساید

با ریشه ای مقطوع

امروز

غول ها چنگ می نوازند

و من فردا

برای پوست کندن تخم مرغ

انگشت نخواهم داشت

ناخن های طلایی ام را

به اکسیر می برند

به گمانم

گاوم را بیهوده فروخته ام

5
پسر هاجر
یقه ات را
مرتب
کوتاه می کنی
و جبه ات را
پیوسته
بلند
ای پسر هاجر
* * *
… و بر طبل می کوبد
چخماق سه فاز
درست پشت میدان مدرن خرچنگ
و ایستگاه فلاترون
قربان برق چشمانت
آماده باش برای قربانی
مشهدی قربان
چاقو تیز می کند