فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 1 اردیبهشت 1403

چشم مست

امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)

غزل ” چشم مست ” از کتاب ” اشک قلم “
_____________________________

نیست در میخانه ای سرمایه های چشم مست
پُر کنم مِی بی دریغ از آیه های چشم مست

بیت ِ هستی میسراید تاب ِ ابرویش به کنج
صد غزل یکجا خرید آرایه های چشم مست

سالها در کوی منطق مانده بود احکام عقل
آمد استقلال عقل از سایه های چشم مست

شعر تکمیلی سرودم تا لبت خندان شکفت
بیشتر شد مستی ام در مایه های چشم مست

شاعری را ترک خواهم کرد و از اسفند ناب
عاشقی خواهم نمود از آیه های چشم مست

چشمهایت خنجری دارند و محرابم شدند
می دهد امنیت ام همسایه های چشم مست

تیر زد بر سینه ام جمعی که مژگان نام داشت
سینه گردی میکنند آن پایه های چشم مست

عقل و دل با هم نسازد تا رسد دیوانگی
ای سخن سنج از دلت زد سایه های چشم مست
________________________________
مطلوبی(سخن سنج تبریزی)
1388/11/18 شاهگلی تبریز
بحر رمل مثمن مقصور

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران