فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 31 فروردین 1403

زهرا ضیایی – رفتی اما رفتنت را هیچ کس باور نکرد

رفتی اما رفتنت راهیچ کس باور نکرد
هیچ کس حتی نگاهی برشکاف در نکرد

گفتم آسان می شود درخودشکست و زنده ماند
آینه وقت شکستن سنگ را باور نکرد

چهره ی شاداب گل درخلوت باران شکست
عاشق دلخسته را طوفان غم پرپر نکرد

بارها سیلی زدم بر صورتم در بین جمع
آتش عشقت چه بامن ،زیرخاکستر نکرد!

بعدتوتنها امیدم شعرچشمان تو بود
هیچ کس حتی گلوی شعرمن را تر نکرد

داغ آغوشت چه بامن کرده که دیگر کسی
بعدتو حال مرا حتی کمی بهتر نکرد !

توی مرداب غمم از درد می پیچم به خود
هیچ کس فکری به حال زخم نیلوفر نکرد

مثل صدها بار دیگر این غزل مال تو شد
چاره ای برحال این اندوه ویرانگر نکرد

#زهراضیایی

شاعر زهرا ضیایی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو