دانستم آن شب دانش دريا شدن را (مختار عباسي)
عنوان : دانستيم آن شب…
شاعر : مختار عباسي
دانستم آن شب دانش دريا شدن را
مفهوم رويش، منطق افرا شدن را
در دشت آتش ، زير باران منور
شب جارمي زد وعدۀ فردا شدن را
در دشت خون اي كاش مي بودي ببيني
رقص جنون، بي دست و سر، بي پا شدن را
بوديم در بود و نبود خويش نابود
آموختيم، آموزۀ بودا شدن را
شايد كه بخل آسمان، حالا به هر حال
از دست دادم فرصت زيبا شدن را
حالا غروب و جاده اي متروك و يك مرد
سر مي دهد خوش شروۀ تنها شدن را
منبع : مجموعه شعر مقاومت استان بوشهر /به كوشش حيدر منصوري