بــویـی ز ســر زلـف نـگـاریـن بــه مـن آریـدیک تـار ازان طـره مشـکین بـه من آریدمخمورم و جانم به سوی می نگران استآن بـاده که در داد نخستین به من آریدخ…
بــویـی ز ســر زلـف نـگـاریـن بــه مـن آریـد | یک تـار ازان طـره مشـکین بـه من آرید |
مخمورم و جانم به سوی می نگران است | آن بـاده که در داد نخستین به من آرید |
خـواهید که از خـاک بـرآیم پـس صـد سـال | از میکـده بـوی می رنگـین بـه مـن آرید |
هر گه که غمی گشـت پـدید از دل، گفتـم | غم را نخورد جز دل غمگین به من آرید |
جـان می سـپـرد از غم هجـران تـو خـسرو | روزی خبـر عاشق مسکین بـه من آرید |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج