در هـیـچ پــرده نـیـسـت، نـبــاشـد نـوای تــوعالم پـرست از تـو و خالی است جای توهــر چـــنـــد کـــایــنـــات گـــدای در تـــوانــدیک آفـریـده نـیسـت …
در هـیـچ پــرده نـیـسـت، نـبــاشـد نـوای تــو | عالم پـرست از تـو و خالی است جای تو |
هــر چـــنـــد کـــایــنـــات گـــدای در تـــوانــد | یک آفـریـده نـیسـت کـه دانـد سـرای تـو |
تـاج و کـمـر چـو مـوج و حـبـاب اسـت ریخـتـه | در هـر کـنـاره ای ز مـحــیـط سـخـای تــو |
آیـیـنـه خـانـه ای اسـت پــر از آفـتــاب و مـاه | دامــان خــاک تــیـره ز مـوج صــفــای تــو |
هر غنچـه را ز حـمد تـو جـزوی است در بـغل | هـر خـار مـی کـنـد بـه زبــانـی ثـنـای تـو |
یک قطره اشک سوخته، یک مهره گل است | دریـا و کـان نـظـر بـه مـحـیط سـخـای تـو |
خــاک ســیـه بــه کـاســه نـمـرود مـی کـنـد | هـر پـشـه ای کـه بــال زنـد در هـوای تـو |
در مـشـت خـاک مـن چـه بــود لـایـق نـثــار؟ | هم از تـو جـان ستـانم و سـازم فدای تـو |
عــام اســت الـتــفـات کـهـن خــرقـه عـقـول | تشریف عشق تا به که بخشد عطای تو |
غـیر از نیاز و عـجـز که در کـشـور تـو نیسـت | این مشت خاک تیره چه دارد سزای تـو؟ |
عـمـر ابــد کـه خــضــر بــود ســایـه پــرورش | سروی است پـست بـر لب آب بـقای تـو |
صـائب چــه ذره اسـت و چـه دارد فـدا کـنـد؟ | ای صــد هـزار جــان مـقـدس فــدای تــو |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج