فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 7 اردیبهشت 1403

آرزو

آه ، ای تیر ای تیر دلدوز باز در زخم جانی نشستی آه ، ای خار ای خار جانسوز باز در دیدگانم شکستی .ای ، ای گرگ ای گرگ وحشی چنگ و دندان به جانم فشردی این ج…

آه ، ای تیر ای تیر دلدوز
باز در زخم جانی نشستی
آه ، ای خار ای خار جانسوز
باز در دیدگانم شکستی
.ای ، ای گرگ ای گرگ وحشی
چنگ و دندان به جانم فشردی
این جگرگاه بود ،‌ آن جگر بود
این که بشکافتی ، آن که خوردی
آتش ای آتش ای شعله ی مرگ
سوختی ، سوختی پیکرم را
مشت خاکستری ماند از من
سوختی باز خاکسترم را
ای توانسوز ،‌ درد روانکاه
رفت جانم ، ز جانم چه خواهی ؟
ناله ام مرد در ناتوانی
از تن ناتوانم چه خواهی ؟
غیرت و رشک او آتشم زد
جان پر مهر من کینو جو شد
آرزویش به دل مرد و زین پس
مرگ او در دلم آرزو شد
دیده ی دیده بر دیگرانش
سرد و خاموش و بی نور ، خوشتر
لعل خندیده بر دمشنانش
بسته در تنگی ی گور ، خوشتر

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج