فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 7 اردیبهشت 1403

الهه محقق

الهه محقق 

الهه محقق
متولد ۱۳۶۸شهراصفهان

فعالیت ادبی:
از سال ۱۳۹۵ کارگاه آکادمی عریانیسم در مکتب اصالت کلمه .

1
فراشعر « اربعین »

کیسه های طلا
رقص کنیزکان

چشم ها دریده
گوشها دریده
فریاد دخترکان

-«خوابت را
چقدر عرق کرده ای؟»

چهل منزل
چهل رویا
و مسافری که کوله بارش تنها اشک هایی است
که در تعزیه ریخته است ..

?
قدم به قدم
پا به پای کودکان
پابه پایِ
زینب (س)

-«خواب را دستمایه عاشقی
کرده ای؟»

-«خطبه ی
گل آل علی ع را
پرپر نخواه ٬رقاصه»

و مرثیه ی
هفتادو دو بار ریخته شدن
خون خدا ..

-«گوش کنید
وزش رحمت را می شنوی که
رحمه اللعالمین
قران میخواند»
زمین می لرزد
آسمان نصف می شود
خورشید دو تا
گریه ی ملائکه
عرشیان سر بر زانو

-«زمین را تاخت بزن که بلا خیز بردارد تا او
تانفس
تاحق »

چشم ها سوی کاروان
زخم های خواهر را
رکاب به رکاب
به یاقوت جانش
می خرد…

دل خواهر
که به چوب خیزران
ح ر م ت ش
شکست…
اشک ها بر گونه
خواب را ورق می زند :

-«می خواهم یس بخوانم ..»

چشم هایتان را
باز نکنید
ایوان نجف را
با قلب هایتان راه بروید

-«فزت برب الکعبه»

آرام گریه کنید
وایوان طلا را
به خاطره هایِ طلایی تان بسپارید..
فردا
عشق را

س س
ت ت
و به و
ن ن

ق د م

به

ق د م

تا حریم یار خواهیم گریست

?
خواب را هم می زند
قرص به قرص:
-«بعضی شبها
از بعضی شبها شب ترند..
انگار باید تمام شوی
تمام نشوند..»
?
گام ها
دعا ها

-«هزار وچهارصد ستون
هر کدام را به یاد جامانده ایی از راه
به نامش بخوانید
و
هزاران هزار عاشق
جامانده….
ایستگاه به ایستگاه
مشق عاشقی کنید و
درس بگیرید»

-«راوی را بگویید آهسته تر
مخاطبین خسته
برای تمام راههای نرفته شان خیال استراحت دارند»

-«ایستگاه اول را؟»

-«متن قبل
موکب امام رضا ع»

و
دستی که به مهر شانه ام را می فشارد
-«خوش آمدید زائر»

-«من!
زائر!»

گوشه ایی دنج از آن پهنه ی بیکران
با صدایِ آرام
حرفهای مادرِ
کودکی که فلج بود را
واگویه میکردم..
-«الهه.. الهه»

کامم خشک زد خودش را

-«به آب سقاخانه
سیراب کرده ام
کبوتران حریم حرم را»

-«عشق اما رویایم را منزل به منزل کربلایی می نواخت»

دعای مادر.‌..
-«مادر جان شما؟»

-«چشم امیدت روشن»
موکب امام رضا
راه کربلا

-«استراحت کردید؟ »
خستگیِ عمری
که زیسته ایم را
به راه راه
حوادث سپرده ایم »

ادامه اش را بروید راوی جان
شوق رسیدن به عرش
بی تابمان کرده است..

-«باید سر به خاک کربلا
از عباس
اذنِ ورود گرفته
و بهشت را
در بین الحرمین
زیارت کنیم»

«السَلامُ عَلَی البَدَنِ السَّلیبِ
اَلسَلامُ عَلَی الرَّاسِ المَرفُوعِ
اَلسَلامُ عَلَی الشَیبِ الخَضیب
اَلسَلامُ عَلَی الساکِنِ کَربَلاءِ
اَلسَلامُ عَلَی الشِّفاهِ الذابِلاتِ
اَلسَلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ
اَلسَلامُ عَلَی المَظلُومِ بِلاناصِر
اَلسَلامُ عَلَی مَن هُتِکَت حُرمَتُه»ُ

و روی در قبله ی عالم
خسته از عالم وآدم
آفتاب را
نظاره باید کرد

-«یاحسین
یا حسین
یا حسین »

-«الهه
الهه!
بیدارشو
خواب دیده ای ؟!»

لیوان آب
چشمان گریان
نگاه لرزان

-«حسین.. عباس ..بین الحرمین»

-«خواهر جان
مادر پشت خط است
می گوید
حرم را
طواف کرده اند..»

#الهه_محقق

2
و هرشمع
راوی
عاشقانه های زنی است
که
شعرهایش
را در سکوت می بارد
تا پروانگی تو را
جان ببخشد..

3
یادِ تو
سایه روشنِ
وهم انگیز شعرهایم
خواهد ماند

مانندِ خلسه ی پروانه هایی
محبوس
در
پیله..

4
مرا بخاطر بیاور
در امتداد باور ابر
لحظه ی تلاوت آیه های باران
و مستیِ شکوفه های بنفشه

مرا بخاطر بیاور
معشوقه ای بیقرار
که ملودی نمناک بوسه هایش
لب هایت را بی تابانه خواهد نواخت..

آری مرا …
مرا بخاطر بیاور…
در اوج ویرایش
هجاهای شکسته ی تنهایی ام

الهه_محقق