فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 7 اردیبهشت 1403

امید جان

منوچهر منوچهری(بیدل)

امید جان هوایت میکند دل
شب هجران تو مارا چه حاصل
بکویت آیم و از نرگس راه
بیاد روی تو میگیرم ای ماه
به یاد چشم شوخ ناوک انداز
به یاد روی تو ای ماه تناز
درآن چشمت مرا میخانه ای هست
که صد عاقل شود دیوانه و مست
من آن میخانه رابا جان خریدم
در آتش گاه آن عشق تو دیدم
پس ازمرگم دلم راه تو پوید
سر قبرم هزاران لاله روید
همان گلهای سرخ رنگین بهاری
همان پروانه پر سوز خدائی
یکی را رنگ سرخ و دیگری زرد
یکی عشق آورد آن دیگری طرد
یکی را ار مغانش آشنائست
یکی هم حامل دردو جدائست
مرا عشق تو دریای جنون است
ازاین دریا دل من غرق خون است
اگر یک لحظه با لطفی که داری
به سوی من نظر گیری خدائی
سرم بر اوج عرش آری زمهرت
دلم تابان کنی از نور چهرت
پس امیدم تو ئی ای ماه رخشان
شب و روز بیدل سویت شتا بان

فقط بخاطر تو

بخش مثنوی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران