يا علي ابن الحسين(ع)

 

با سوز ِ قلبِ پاره پاره گریه میکردی

 

با چشم های پُر ستاره گریه میکردی 

 

دل های نزدیکانتان که جای خود دارد

 

که آب می شد سنگ خاره گریه میکردی

 

در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت

 

تا آب میدیدی دوباره گریه میکردی

 

با یادِ اکبر، تا که می آمد به گوش تو

 

بانگ اذان از هر مناره گریه میکردی

 

در کوچه و بازار میدیدی اگر بین ِ

 

آغوش مادر شیرخواره گریه میکردی

 

در خواب اگر میرفت پیشت طفل سیرابی

 

با هر تکان گاهواره گریه میکردی 

 

جایی که ننوشته ست اما خوب میدانم

 

با دیدن هر گوشواره گریه میکردی