فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 7 اردیبهشت 1403

رضا جلالی الوار

مهدي (مهران) ساغري
 رضا جلالی الوار ساکن استان خوزستان شهرستان اندیمشک،دانش آموز ،حدود سه سال هست که تجربه شعر نوشتن دارد

 مهدي (مهران) ساغري

1

فریاد های فردا
دست های پنهان نفس را
به سوی گلویم روانه کرده است
شب زندان عجیبی ست
که خواب را هوایی کرده است
خواب
شکوه چشمانم را
با جرعه ای شراب می گیرد
مست شعر را قمار می کنم قمار
مست شعر را فدا می کنم فدا
دور از چشم آرزوهایم
در قمارخانه ای انتهای کوچه
سپیده دم
دلار های پیروزیم را به حسابم واریز میکند
اشک های دیروز
خوشه های حقیقت را
شکوه شب های شمال را
نشانم می‌دهند
امشب هم قمار انتظارم را می کشد

2

ابر ها را بیاورید
بوی غرب می آید
انگار مدیترانه
باز هم خرابکاری کرده است
اسب های ترکمن
بوی شرق می شنوند
رم کرده به سوی دشت ها می دوند
صاحبانشان
کاه و یونجه های آفتاب دیده را
در کنار ابر تنها میگذارند
انگار مدیترانه
باز هم خرابکاری کرده است
کاه و یونجه های خیس
اسب ها را می کشد
پس عطر هایتان کو
ابر های غربی آمده اند
پس عطر هایتان کو
سوغات های مدیترانه رسیده اند
صدای خسته باد را می شنوید
آن نعش کش بی ادعا
حتما بارش سنگین بوده
که می نالد
مرغان دریایی
شراب خانه خزر را ترک می کنند
مدیترانه
انتظار مسافران آسمان را می کشد
فصل کوچ رسیده است

3

زندگی را کودکانه دیدم
این جهان را نوبرانه چیدم
در سبد تدبیر پنهانش کردم
در رویا و خیال
در شعر های عاشقانه
در سکوت شعله های آتش پنهانش کردم
شاید شعر خوشبختی من را
آن شاه ماهی اقیانوس ها گفته باشد
در جهانی که دیگر مال من است
بی خیال تجربه ها
خاک را لمس خواهم کرد
با تمام وجود.
به رویا های کاغذی
مردم شهر می نگرم
که با دستان تهی
مچاله می شوند