فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 اردیبهشت 1403

علی آمره

تصویر تست
علی آمره تاریخ تولد 1366شهر: تهران

 

1

دیگر آن دلداده محکوم سابق نیستم
اعترافی میکنم من دیگر عاشق نیستم
در پی ھمسویی چشمی که از آنم نبود
سالھا سر کرده ام فکر دقایق نیستم
بعد از این بر اعتبار عشق مھر بی خیالی میزنم
بعد از این زندانی زنجیر ھق ھق نیستم
من کویرم ساکت و بی رونق و بی برگ و بار
عرصه روییدن برگ شقایق نیستم
با صدای موج و دریا و شب نیلوفری
گشته ام بی گانه و در فکر قایق نیستم
سھم من از سوختن در عشق خاکستر نبود
آشیان پاشیده ام وقتی که لایق نیستم

2

تا شکنم حصار من عزم عبور می کنم
سینه سپر به بستن نبض غرور می کنم
به یمن لحظه ھای پر تلاطم حضور تو
دقیقه ھای بی تو را زنده به گور می کنم
نسیم روح بخش تو اگر دمی پا بدھد
ضیافتی به زیر این سقف نَمور می کنم
گاه سری به دفتر و به خاطرات می زنم
و خاطرات رفته را با تو مرور می کنم
بیا به انزوای من در این ھجوم بی کسی
که حس احتیاج یک سنگ صبور می کنم
به خلوت شبانه ام ھیچ کسی گذر نکرد
با تو تمام طول شب حس حظور می کنم

3

 در این زمانه که جز من نصیب نیست
این عطر دیگر آن عطر سیب نیست
دست دلم به سرودن نمی رود
در پھنه ای که شقایق نجیب نیست
در لا به لای تکاپوی واژه ھا
قدری به حاشیه رفتن فریب نیست
در برھه ای که زمان لمس می شود
در برھه ای که شکستن غریب نیست
در سایه روشن این نانوشته ھا
حتی کلاغ سفید ھم عجیب نیست

4

بی شمس جمال تو شبم سر شدنی نیست
بی تابش لبخند تو غم در شدنی نیست
تا ھست در این بیت حضوری که تو داری
آیینه این خانه مکدر شدنی نیست
بگذار بدانند که تا فاطمه ای ھست…
سنگینی غم در دل حیدر شدنی نیست
حالا به کناری بزن این پوشیه ات را
کین جلوه گری از پس معجر شدنی نیست
نزدیک سه ماه است که می سوزی و چون شمع
سو سو زدنت فاطمه باور شدنی نیست
از سرخی ھر باره پیراھنت ای یار
فھمیده ام این زخم تو بھتر شدنی نیست
شبھا که به پھلوی خودت دست می آری
پیداست “خوشی” در دل بستر شدنی نیست
حس می کنم این بار تلاش تو برای
گیسوی گره خورده دختر شدنی نیست
بیھوده مکن سعی که با دست شکسته
برداشتن شانه میسر شدنی نیست