فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 7 اردیبهشت 1403

فاطمه نعامی – می آید آن شب


می آید آن شب که بمیرم اندر خیال تو
گویا نمانده ست نشان اندر وصال تو

گیرم که خواهم این بار جان را فدا کنم
ای وای با نبود تو آنجا چه ها کنم؟

دردا چه سوز دلی ست از فراق حال
ما را نباشد نصیبی از فراغ بال

سیر تکامل عشق من و تو ناقص است
میان عقل و دل و من و تو راقص است

ما گر نباشد این میان، باشد تفعُّلی
من با تو ام، تو با منی، چه تفأُّلی

۲۵ آذرماه ۹۵

شاعر فاطمه نعامی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو